۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

درباره تفکر اقتصادی در اسلام

يک: پيش درآمد

ظهور مجدد مطالعات گوناگون در دهه هاي اخير درباره تاريخ انديشه اجتماعي اقتصادي که بر نوشته هاي چندين متفکر مسلمان در قرون ميانه (از قبيل الغزالي، ابن تيميه، ابن قيم و ديگران) متمرکز بوده است پيشرفت قابل ذکري در علوم اجتماعي محسوب است. اين پژوهشها نظريه گسست بزرگ که اين اواخر بوسيله جوزف شومپيتر ارائه شده است به چالش مي کشد. اين نظريه چنين بحث مي کند که در قرون بين يونانيان و اسکولاستيک لاتين در قرون ميانه دوراني تهي وجود داشت که طي آن هيچ چيز قابل اهميتي در اقتصاد در هيچ کجا نوشته نشد. برعکس آنچه در پژوهشهاي اخير بروز يافته است تصويري کاملاً متفاوت است. در اين دوره چندين متفکر مسلمان به تفصيل درباره موضوعات اقتصادي نگاشته اند. نوشته هاي آنان همچون اسلاف لاتين اروپاييشان، الهياتي و همه جانبه بود و رستگاري را هدف نهايي مي دانست اما با اين حال اين نوشته ها شامل مطالب مثبت قابل توجهي نيز بود و مباحث آنان درباره موضوعات اقتصادي متعدد به نحو مشخصي شبيه آن چيزي است که در متون معاصر يافت مي شود. با اين حال متون جريان غالب اقتصادي به طور کامل مشارکت آنان را حذف نموده است و برخلاف اصرار شومپيتر بر تداوم انديشه ها، گسست مورد ادعاي او در اين حرفه به طور کامل پر شده است.

کتاب انديشه اقتصادي اسلام در قرون ميانه: پر کردن گسست بزرگ در اقتصاد اروپايي که بوسيله اس ام غضنفر ويرايش شده اين حوزه را مورد بررسي قرار مي دهد و در صدد ايجاد گفتگويي براي تفاهم، تحسين و هم افزايي متقابل است. علاوه بر اين، کتاب مي کوشد گسست بزرگ در متون تاريخي را پر کند. هرچند در اين کتاب تنها تعداد اندکي از متفکران مسلمان اوليه مورد بحث هستند و دوره مورد بررسي به طور عمده همان قرون به اصطلاح تهي شومپيتر مي باشد اما به روشني متفکران ديگري در اين دوره و عده باز هم ديگري در دوره پس از آن (از قبيل ابن خلدون، 1342-1405) وجود داشتند که درباره موضوعات اقتصادي مي نوشتند. برخي از ايشان حتي رساله هاي مجزايي درباره موضوعات اقتصادي داشتند. کتاب با پيشگفتاري که اين چالش را مطرح مي سازد آغاز شده و در ادامه متشکل از پانزده مقاله درباره آثار چندين متفکر مسلمان است. چارچوبهاي مورد بحث در نوشته هاي آنان شامل عملکرد فرآيند بازار در اسلام پيش از آدام اسميت، اقتصاد مالي عمومي در نوشته هاي اسلامي اوليه، پيوندها و انديشه هاي موازي بين اقتصاد الغزالي و سنت توماس آکويناس، انديشه اجتماعي برخي از دانشمندان اوليه مسلمان و تأثيرگذاري آنان بر اروپاي لاتين و ساير موارد است.

دو: به چالش کشيدن نظريه گسست بزرگ

مروري بر اين کتاب، انديشه متداولي که عميقاً در علوم اجتماعي و متون تاريخي معاصر درباره سرچشمه هاي انديشه اجتماعي اقتصادي ريشه دوانده به چالش مي کشد. مفاهيمي همچون عقلانيت و پيشرفت مختص به مشارکت غرب در تمدن بشري تلقي شده است. همچنين اروپا و غرب البته به نادرستي حائز اين شرايط منحصر به فرد دانسته شده است که تاريخ را تقريباً در تمامي ابعادش متحول ساخته و منجر به دوره روشنگري و رنسانس و نيروهاي پويايي شده است که انقلاب علمي قرن هفدهم را بوجود آورده است. همزمان جهان غيراروپايي ايستا، غيرمنطقي، عقب مانده و اساساً بدون تاريخ ديده مي شود.

اين چارچوب فکري هنگامي که نوبت بررسي پيشرفت آرا و انديشه هاي حياتي براي تحول تمامي جوامع انساني مي رسد، بقيه جهان را ناديده مي گيرد. اساساً کار فراواني انجام شده است تا تنها غرب داراي اين رتبه دانسته شود که هرگونه تأثيري بر تاريخ نهاده است و انديشه منطقي و دانش تقريباً حوزه اختصاصي ذهن غربي پنداشته شود.

در اين بستر، جوزف شومپيتر اقتصاددان اتريشي آمريکايي نظريه گسست بزرگ را ارائه داد که مي گويد بين سقوط تمدن يوناني رومي و طلوع روشنگري (دوره اي که عموماً به عنوان اعصار تاريک اروپا شناخته مي شود) هيچ انديشه اجتماعي اقتصادي يا پيشرفت متني در اين حوزه رخ نداده است. او چنين بحث مي کند که تحليل اقتصادي با يونانيان آغاز شد و دوباره تنها در دوره اسکولاستيک لاتين با سنت توماس آکويناس (1225-1274) استقرار مجدد يافت. قرون حد واسط به سادگي تهي بودند. چنين نظريه اي هرگونه مشارکت از سوي بقيه جهان را در تاريخ انديشه اقتصادي ناديده گرفته و از نوشته هاي متعدد باقيمانده از به خصوص دانشمندان تمدن اوليه اسلامي و همچنين از سنتهاي بيزانسي، چيني و هندي مي گذرد.

از جايي که جهاني که ما اکنون در آن زندگي مي کنيم تا حدود زيادي بوسيله موفقيتهاي اقتصادي اروپا و غرب در دو قرن اخير (انقلاب پسا صنعتي) تعريف مي شود بنابراين هيچ گاه ضروري يا ممکن دانسته نشده درباره نظريه شومپيتر و نيز ديگر نظريات اروپامحور در حوزه فرهنگ و مذهب بحث شود. بر اين اساس است که کتاب پرفسور غضنفر کاملاً اصيل است. اين تلاشي است براي نشان دادن اين که چارچوب فکري مورد اشاره دور از حقيقت است. بنابراين هدف اصلي کتاب با استفاده از شواهد به خوبي مستند شده، نشان دادن اين است که در جهان شمال آفريقا و غرب آسيا نه تنها فعاليت اقتصادي (البته در شکلي غيراروپايي، غيرصنعتي) به شکلي زنده و مطلوب وجود داشت بلکه همچنين انديشه اقتصادي در ابعاد گوناگون خود بروز داشت. غضنفر با بررسي و مستندسازي آثار دانشمنداني که بر مسير اتفاقات و انديشه هاي اقتصادي در اين منطقه تأثير نهادند و حتي به طور مستقيم بر اذهان اروپاييان متعددي در قرون ميانه (به خصوص متفکران کليسايي و سکولار همچون آکويناس و بيکن) اثرگذار بودند، تلاش کرده است نمونه هاي متعدد از نيروهاي اقتصادي (از آنها که براي تنظيم بازار طراحي شده اند تا ارتباط بين فعاليتهاي اقتصاد بخش خصوصي و نقش بخش عمومي) ذکر کند تا نشان دهد گسست بزرگ در جهاني که در جنوب و شرق مديترانه قرار داشت مصداق ندارد. وي براي رسيدن به اين هدف به طور قابل توجهي موفق بوده است و مقالات ضميمه و تکميلي درباره توصيف شرايط در سرزمينهاي اسلامي ماوراي منطقه مديترانه به وي مدد رسانده است. همچنين برخي مباحث و گفتگوها ذکر شده است تا مطالب را براي فراگيري بيشتر از چند موضوع محدود به جهان اسلام قرون ميانه توسعه دهد. با اين حال اين حقيقت که کتاب متني ويرايش شده از چندين مقاله است که مستقلاً نگارش يافته اند و هرکدام نيازمند مقدمه و روايت خاص خود است باعث شده کتاب تا انتها گرايش به داشتن بخشهاي تا حدودي تکراري داشته باشد، هرچند با درک مطلب در مقالات اوليه، از اين بخشها در مقالات بعدي به سادگي مي توان عبور کرد.

هرچند تمرکز کتاب انديشه اقتصادي اسلامي در قرون ميانه به طور اوليه بر انديشه اقتصادي است که از نوشته هاي چندين متفکر مسلمان قرون ميانه ريشه گرفته است اما همچنين اين کتاب، تأثيرگذاري چند بعدي از تمدن اوليه اسلامي را که باعث احياي فکري در اروپاي لاتين شد نيز مستند مي سازد. انديشه هاي اقتصادي چند متفکر اوليه اسلامي مستند شده و چنين بحث شده است که اين انديشه ها به طور قابل توجهي مشابه آنهايي است که در متون معاصر يافت مي شود هرچند به نحو يکساني فاخرانه ارائه نشده اند. به عنوان نمونه ابوحامد الغزالي درباره موضوع تخصصي شدن و تقسيم کار در اوائل قرن يازدهم بحث مي کند، در حالي که اين مطلب را به آدام اسميت در ثروت ملل (1776) نسبت مي دهند.

علاوه بر اين بحثهايي درباره بازرگاني آزاد مبتني بر پاداش، اقتصاد تبادلي داوطلبانه، نيروهاي عرضه و تقاضا و شدت آنها، بهره وري توليد، مراحل توليد، سلسله مراتب نيازهاي مصرفي، نگرانيهاي زيست محيطي، توزيع فقر و درآمد، بهينه سازي رفاه عمومي، نقش پول، تجارت منطقه اي، ماليات عمومي (شامل انواع ماليات و تأثيرات پاداشي تعادلي آنها)، عناصر تحليل بهره وري، نقش دولت، تنظيم بازارها، نقش يک تنظيم کننده بازار (محتسب) و ساير موارد يافت مي شود. در حقيقت ريشه هاي اساسي سرمايه داري نوين در جهان اوليه اسلامي قرار دارد.

سه: بريده هايي از کتاب

سه.يک: پيشگفتار از پرفسور اس تاد لوري

سنت فکري انگلو آمريکايي متمرکز بر جوامع شمالي اروپا و حوزه اقيانوس اطلس طي توسعه فرهنگي آنها در چند قرن اخير مي باشد. اين موضوع به طور ويژه درباره تاريخ انديشه اقتصادي صحت دارد. تثبيت دولتهاي ملي و رشد تجارت بين المللي در انگليس، فرانسه، کشورهاي پايين دستي و شهرهاي دو طرف دريا طي قرنهاي شانزدهم و هفدهم زمينه ساز انقلابهاي کشاورزي و صنعتي در قرن هيجدهم و اوائل قرن نوزدهم شد. بنابراين تعجب برانگيز نيست که چارچوب کلاسيک در تفکر اقتصادي که بوسيله جي اي شومپيتر در کتاب تاريخ تحليل اقتصادي در 1954 مطرح شد متمرکز بر انديشه اين دوران بوده و بر گسست بزرگ بين مشارکتهاي فلسفي يونان باستان و کشف مجدد آنان در قرون وسطي تأکيد دارد. دوران بين فرهنگ فکري باستاني و احياي آن در شمال اروپا يا رنسانس براساس منظري اروپاگرا به عنوان اعصار تاريک لقب گرفته است. پرفسور اس ام غضنفر به طور رسمي اين باور و نظريه گسست بزرگ را که بوسيله شومپيتر مورد تأکيد قرار گرفته است به چالش کشيده است.

حقايق تاريخي غيرقابل ترديد هستند و به خصوص فرهنگ دنياي باستان در دوره قرون ميانه در جهان اسلام حفظ شد و توسعه يافت و تاريکي فکري در شمال اروپا از قرن هفتم تا يازدهم ميلادي يک پديده منطقه اي محدود بود. مشعلداران تعاليم باستاني طي دوره قرون ميانه مسلمانان بودند و از طريق ايشان بود که رنسانس جرقه زد و روشنگري مشتعل شد. اين موضوع به نحو متنابهي در حوزه تاريخ علم و رياضيات در سالهاي اخير نشان داده شده است. به عنوان مثال در اوائل قرن دوازدهم، آدرالد از باث انگليسي به اسپانياي مسلمان و سوريه سفر کرد و دستنوشته هايي عربي درباره رياضيات جمع آوري و ترجمه نمود. آوردن عناصر اقليدس به جهان دانشگاهي قرون وسطي را به وي نسبت مي دهند. با اين حال چيزي که معمولاً ناديده گرفته مي شود خصوصيات و پيچيدگي نوشته هاي عربي درباره موضوعات اقتصادي است.

مسلمانان اهل الهيات بسياري از آثار خود را به مباحث الهيات اختصاص داده اند چنان که مسيحيان اهل مدرسه چنين بودند. شمار اين نويسندگان مسيحي که قادر به خواندن عربي بودند کمتر مورد اشاره قرار گرفته است و آثار موازي بين نوشته هاي مسلمانان و مسيحيان هنوز بايد مشخص گردد. با اين حال مي توانيم ببينيم به عنوان نمونه چنان که ماکسيم رودينسون در کتاب اسلام و سرمايه داري (1978) مي نويسد نظريه اسکولاستيک لوکروم سسانس که بوسيله متألهين مسيحي براي توجيه جريمه نقدي در جبران درآمد از دست رفته در نتيجه قرض دادن پول (هزينه فرصت) استفاده مي شد يک نظريه اسلامي بوده است که در اوائل قرون ميانه مطرح شده بود. تأثير ارسطوگرايي چنان که بوسيله لوييس بائک در کتابش با عنوان سنت مديترانه اي در انديشه اقتصادي (1994) تشريح شده است به طور اوليه منطقي است. متألهين مسلمان پيش از مسيحيان اهل مدرسه نوشته هاي خود را در قالبهايي منطقي و مذهبي مي نگاشتند. ايشان با اين حال به طور اوليه به موضوعات عملي روز در حوزه فرهنگ خود مي پرداختند. ياسين اسد در اثر خود با عنوان تحليلي بر ريشه هاي تفکر اقتصادي اسلامي (1995) آمادگي مديريتي نهاد محتسب را که يک مدير و قاضي بازار بود توصيف مي کند. رساله هايي که درباره رفتار محتسب راهنمايي و دستورالعمل ارائه داده اند تصويري روشن از اقتصاد شهر اسلامي براي ما ارائه مي دهد. اين کارگزار مسؤول اوزان و اندازه ها و نيز معيارهاي مطلوبيت و کيفيت که پيش زمينه هاي عملکرد بازارها هستند بود. قوانين براساس نياز براي حفاظت از عموم و سلامت اقتصادي شهر در برابر نيروهايي که ممکن بود تعادل تجارت را بر هم زده يا از کمبود کالاهاي مورد نياز مصرف کنندگان سودجويي نمايد تغيير مي کرد. اين سنت به اسپانياي مسلمان با عنوان رئيس بازار انتقال يافت. لغت عربي براي بازار، سوق، در اسپانيولي مدرن در قالب واژه زوکو يا زوکولو حفظ شده است.

اين اصلي اسلامي بود که براي بازار قيمت تعيين نمي شد اما براساس روالي مشابه، نمونه همساني براي باور قرن هيجدهمي نسبت به نظم طبيعي برخاسته از بازار وجود نداشت. ناظمان بازار مي توانستند حداکثر و حداقل قيمت براي کالاها را تعيين نمايند و قوانين مفصلي داشتند که ترسيم کننده نياز براي حفظ محدوده عادلانه اي از قيمت گذاري در برابر ظرفيت بسيار پيچيده اي براي عدم صداقت تجاري بودند. اين قوانين ملزم مي ساختند محصولات مشابه و بازرگانان همکار در بخشهاي مجزاي بازار گرد آيند تا رقابت و فروش مقايسه اي تشويق گردد. همچنين نظارت نزديک بر اوزان و اندازه ها و کيفيت از عملکرد بازار حمايت مي کرد. زماني که يک دوست تونسي به دفترم آمد با اين ضرب المثل عربي شگفت زده شدم زماني که گفت اينجا شبيه يک سوق است يعني به هم ريخته است. در اين بستر است که بايستي به علاقه پرفسور غضنفر به نوشته هاي اقتصادي متألهين مسلمان و آثار موازي ايشان با همکاران مسيحيشان نظر کرد. نه تنها شهرهاي تجاري مسلمان اسپانيا و شمال آفريقا پيچيده تر و با مديريت بهتري نسبت به شهرهاي پراکنده اروپاي قرون يازدهم و دوازهم به استثناي ايتاليا بودند بلکه اهل مدرسه و رياضيدانان اروپايي همچون بازرگانانشان براي پيشرفت فکري خود به جهان اسلام مي نگريستند. آثار کلاسيک يونان به خصوص اثر ارسطو از طريق ترجمه هاي آن از زبان عربي در دسترس بودند. قدرت فرهنگ تجاري مديترانه طي قرون ميانه تا حدودي بوسيله ملي گرايي بي مبناي دول اقيانوس اطلس ناديده گرفته و کنار زده شده است. ما زبانهاي تجاري لينگوا فرانکا در شرق مديترانه و سابر در غرب مديترانه و تماسهاي دانشگاهي بين کوردوبا و پاريس را از ياد برده ايم. هنگامي که در قرن سيزدهم انگليسيها بدنبال محافظت مزرعه داران کوچک خود از دزدي گوساله و خريداران غيرقابل اعتماد گوساله از اروپاي قاره بودند ايشان شهرهاي بازاري بخصوصي با بازارهاي روزانه مشخص شده برپا کردند. قوانين بازار ممنوعيتهايي تعيين کرده بود. به عنوان مثال خريد و فروش بايد در محيط باز بازار انجام مي شد تا قانوني مي بود به اين ترتيب گوساله دزديده شده قابل شناسايي بود. اين به زحمت تصادفي است که چنين محدوديتهايي در قوانين بازار مسلمانان با تعاريف يکسان وجود داشت. با رونق گرفتن زندگي تجاري در کشورهاي کمتر توسعه يافته همچون فرانسه هلند و انگليس طبيعي است تحولات فکري و رفتاري آنان را به عنوان امتدادي از تجربيات مديترانه اي بدانيم.

آد لانگهلم تحليلگر برجسته مکتب مدرسه قرون ميانه در کتاب خود با عنوان ميراث اسکولاستيسيسم در انديشه اقتصادي (1998) کارکردهاي نهادي سياست و نظريه مکتب مدرسه را بيان مي کند. ديدگاه يکساني درباره رابطه بين مکتب مدرسه اسلامي و مسيحي در اينجا وجود دارد و اين گامي شديداً مورد نياز براي درک درست تأثير دستاوردهاي برتر علمي و فلسفي مسلمانان قرون وسطي است. نه تنها مي توان اين موضوع را که بسياري دانشمندان و الهيدانان در قرون ميانه قادر به خواندن عربي بودند مستند ساخت، عجيب است که به ندرت استقبال سنت توماس آکويناس از ارسطوگرايي به آشنايي وي با سنت دانشگاهي مسلمانان ارتباط داده مي شود زيرا آثار ارسطو از طريق واسطه هاي مسلمان در دسترس بودند. آکويناس در ناپولي بزرگ شد، در جايي که در آن زمان در سايه تنوع فرهنگي دربار فردريک دوم در سيسيلي بود. پرفسور غضنفر منابع عربي آکويناس را مورد مطالعه قرار داده است.

علاوه بر اين به خوبي دانسته است که آثار ابن رشد و ابن سينا تأثيرات غالبي در مدرسه پاريس داشته اند. بنابراين ضروري است مطالعات گسترده درباره متون اسلامي آن دوران به عنوان پايه اي براي داشتن منظر وسيعتر درباره ميراث نظري و تاريخ رسوم و رفتارهاي اقتصادي ما انجام شود. به ندرت اشاره مي شود که واژه چک به عنوان يک ابزار مالي از يک لغت عربي گرفته شده است و اين که واژه ما براي انبار و مجموعه نوشتاري از لغت عربي مخزن گرفته شده است.

سه.دو: مقدمه از پرفسور اس ام غضنفر

در حالي که کابوس آخرالزماني يازدهم سپتامبر و اتفاقات بعدي محيطي بوجود آورد که در آن مباحثات دانشگاهي جنگ تمدنها بين غرب و جهان اسلام مورد توجه عمومي قرار گرفت، اين پديده خود همچنين مطرح کننده نياز شديد براي گفتگويي بين فرهنگها و ملل بود. در واقع اين همان روحيه اي بود که پشت بيانيه 1998 سازمان ملل وجود داشت که 2001 را سال گفتگوي تمدنها اعلام نمود. در حالي که اين کتاب به طور اوليه متمرکز بر انديشه اقتصادي در نوشته هاي چندين دانشمند مسلمان قرون ميانه است اما همچنين اين کتاب پيوندها و تأثيرات چندبعدي که طي چندين قرن در قرون ميانه بين تمدن اسلامي در حال لرزش و فرهنگ لاتين اروپاي در حال تحول امتداد داشته است مستند مي سازد. به اين ترتيب اين کتاب ممکن است مشارکتي هرچند اندک در پرورش روحيه گفتگو و تحسين روابط تاريخي بين دو جهاني داشته باشد که ريشه در گهواره تاريخي يکساني داشته است.

اين کتاب در يک جلد مجموعه اي از مقالات است که طي سالهاي اخير در مجلات ملي و بين المللي درباره موضوع ريشه هاي انديشه اقتصادي در بين اهل مدرسه اسلامي در قرون وسطي به چاپ رسيده است. با اين حال اين کتابي درباره اقتصاد اسلامي نيست. انگيزه اساسي براي اين مقالات برخاسته از نقطه اي کور بود که مدتها در متون مرتبط غلبه داشت و اخيراً بوسيله جوزف اي شومپيتر تقويت و ترويج شد. شومپيتر در کتاب کلاسيکش با عنوان تاريخ تحليل اقتصادي (1954) نظريه گسست بزرگ را مطرح کرد به اين عنوان که چندين قرن بين يونانيان و اهل مدرسه لاتين (بويژه سنت توماس آکويناس، 1225-74) به سادگي قروني تهي بودند. شومپيتر مي گويد طي اين دوره هيچ مطلب مرتبط با اقتصاد در هيچ جا نوشته نشد (و همچنين به نظر مي رسد در هيچ رشته ديگري نيز چيزي نوشته نشد). چنان که در فصل اول اين کتاب بحث شده است چنين ادعايي مبنايي ندارد.

با اين حال متأسفانه سنت گسست به خوبي در تقريباً تمامي متون مرتبط و تقريباً همه متون تاريخي ريشه دوانده است. متون مرتبط با انديشه هاي اقتصادي که اغلب با عنوان جهاني، مفهومي و با منظري بين المللي توصيف مي شوند تقريباً به نحو يکساني با ارسطو (384 تا 322 قبل از ميلاد) آغاز شده و سپس به سنت توماس آکويناس و پس از وي جهش مي زنند اما محدود به فعاليتهاي علمي اروپا و شمال آمريکا هستند. شومپيتر عليرغم اصرار بر تداوم فکري و جريان انديشه ها تصميم گرفته است تا مشارکتهاي تمدنها و فرهنگهاي ديگر به خصوص مشارکتهاي نويسندگان مسلمان قرون وسطي را نبيند. تقريباً دقيقاً طي همين دوران تمدن اسلامي ارائه کننده حاصلخيزترين شرايط براي فعاليت فکري در تقريباً تمامي حوزه هاي شناخته شده آن دوران براي تکاپوي انساني شامل انديشه اجتماعي اقتصادي بود. دانشمندان متعدد اسلامي با پس زمينه اي از ذخائر فکري بازيابي شده يوناني، مفاهيم و مطالبي درباره موضوعات مختلف اقتصادي گسترش دادند که علاوه بر ساير خصوصيات، به طور قابل توجهي مشابه آنچيزي بود که در نوشته هاي دانشمندان اروپايي بعدي و نيز متون معاصر يافت مي شود. برخي نويسندگان اسلامي حتي رساله هاي مجزايي انحصاراً درباره موضوعات اقتصادي و تجاري نوشته اند. علاوه بر اين تقريباً تمامي اين توليد فکري به شکلي عمده از طريق منابع مختلف و طي چندين قرن به اروپاي لاتين اوليه انتقال يافت. و اين انتقال دانش، رنسانس قرن دوازدهم را که بر دانش و فلسفه تأکيد داشت تسهيل کرد و پايه گذار اصلاحات پروتستان در قرن شانزدهم و در نهايت ظهور علم مدرن در قرن هفدهم شد. در حقيقت اين دوره اي بود که اسلام همزمان هم دشمن و هم منبع مواد و فرهنگ عاليتر محسوب مي شد.

در حالي که نقطه کور ادبيات شومپيتري با عنوان گسست در بسياري از متون جريان غالب تداوم دارد شواهدي از برخي چهره هاي دانشمند ارائه شده است. کنفرانس جامعه تاريخ اقتصاد در 1994 پنجاهمين سالگرد اثر کلاسيک شومپيتر را گرامي داشت و اين کنفرانس شامل جلساتي درباره نظريه گسست بود (مقاله اصلي انديشه اقتصادي پس از يونان و پيش از رنسانس در کتاب حاضر ارائه شده است). سپس چندين مقاله از اين کنفرانس در يک مجلد ويرايش شده چاپ شد. ويرايشگر با اشاره به اختلاف نظر درباره گسست مي گويد: در بين تمامي خطاهاي نسبت داده شده به شومپيتر در کتابش آنچه که به نظر مي رسد بيشترين مباحث را بين تاريخنگاران برانگيخته، مطلب شومپيتر درباره به اصطلاح گسست بزرگ در جريان مباحث تحليلي بين قرون نهم و چهاردهم است. ويرايشگر سپس اضافه مي کند: در نتيجه پژوهشهاي ارائه شده و مجموعه اي از نوشته ها و مقالات مهم ديگر با پايان اين قرن تاريخنگاران مي توانند به خاطر حصول برخي موفقيتها در پاسخ به چالش شومپيتر جشن بگيرند.

زيرنويس: اين نوشته ترجمه اي از اين متن است.

هیچ نظری موجود نیست: