۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

بازی شاهان

در سال 1509 ديگو لوپز فرمانده اولين اردوکشي پرتغال به مالاکا در هند شرقي در حال بازي شطرنج بود که يک نفر جاوه اي از سرزمينهاي اصلي بر کشتي او سوار شد. آن شخص جاوه اي فوراً بازي را شناخت و دو مرد درباره شکل مهره هايي که در آن بازي استفاده مي شد شروع به بحث کردند. آنها بيشک از طريق مترجم با هم صحبت مي کردند اما اين حقيقت که مرداني که خانه هايشان يک سوم محيط کره زمين از يکديگر فاصله داشت شطرنج را بين خود مشترک مي يافتند حقيقتي قابل توجه بود. ايشان همين طور بازيکنان ديگري در هر نقطه توقف در آسيا، خاورميانه يا اروپا را با اين بازي آشنا مي يافتند.

اين بازي چه بود که مرزهاي زبان، مذهب، فرهنگ، جغرافي، نژاد و طبقه را قطع کرده بود و به طور عميقي در بافت آسياي بزرگ و جهان بزرگتر تنيده شده بود؟ با اين حال قوانين و حرکات مهره هاي گوناگون شطرنج بسيار ساده بودند به طوري که هر کودک مدرسه اي مي توانست آن را بياموزد.

نوجوانان همچنين به زودي درمي يابند صرف دانستن اين که شواليه يا ملکه چگونه حرکت مي کند منجر به پيروزي در بازي نمي شود. بلکه در اين بازي فرار، فريب و قرباني کردن هم وجود دارد. تعدادي احتمالات وجود دارد که بايد برگزيد و منظري براي خلاقيت و غافلگيري و حرکات فوق العاده مطرح است. هر حرکت منجر به الگوي متفاوتي از احتمالات براي حرکت بعدي مي شود و هر الگو مي تواند نشان دهنده برتري، چالش يا خطر باشد. هيچ نجاتي به صورت اتفاقي که مثلاً نتيجه ريختن تاس يا چرخش چرخ يا بيرون کشيدن کارت باشد رخ نمي دهد.

اساساً شطرنج جنگي است که همانقدر که استراتژي در آن نقش دارد روانشناسي هم در آن مطرح است. براي بردن بايستي روحيه طرف مقابل را شناخت که در هر حرکت جديد از اين بابت سرنخهايي به دست مي آيد. بايد به طور کامل بر نقاط ضعف حريف تسلط يافت؛ مشتاقانه تهاجم مي کند؟ بيشتر دفاع مي کند تا حمله؟ در صدد يک پايان ناگهاني است؟ با اين خصوصيات مي توان مقابله کرد يا از آنها سود جست. شطرنج بازي اطلاعات است. درست يا غلط آنچه حريف انجام خواهد داد مبتني بر بازيهاي گذشته خود او يا ديگران يا آنچه تاکنون انجام داده است انجام خواهد شد. شطرنج خونريزي ندارد اما واجد نشاط رواني يک جنگ است. هيجان آن اين است که در يک پيروزي کامل زنداني نخواهد داشت.

شواهد باستاني مطرح کننده آن است که شطرنج ريشه هايي باستاني در ايران و آسياي مرکزي دارد. حفاريها در محوطه افراسياب مربوط به قرن هفتم که کهن ترين بخش سمرقند امروزي در ازبکستان است منجر به اکتشاف هفت قطعه کوچک تراشيده شده شد که بسيار شبيه توصيفات بعدي ايراني درباره مهره هاي شطرنج هستند. اينها شامل يک شاه، فرزين (وزير)، فيل، اسب، ارابه و پياده هستند. کهن ترين ارجاع ادبي به شطرنج مربوط به يک عاشقانه ايراني در همين دوران و حدود سال 600 است؛ کارنامه اردشير بابکان. قهرمان درباري اين داستان در امتداد علاقه مندي به شکار و اسب سواري يک بازيکن ماهر شطرنج هم هست.

با اين حال شطرنج در ايران ابداع نشد. تمامي ارجاعات اوليه ايراني به شطرنج از لغت چترنگ مأخوذ از چاتورانگا در سانسکريت به معناي چهارگانه استفاده مي کنند. اين اشاره اي به چهار بخش ارتش کهن هندي است: پياده نظام، سواره نظام، فيل سوار و ارابه ران. استفاده از لغتي مشتق از سانسکريت براي شطرنج در عاشقانه کهن ايراني مطرح کننده ريشه هندي براي بازي است و اين که يک ابداع محلي نمي باشد. هرچند شواهد در اين باره تيره و تار است. متون کهن سانسکريت بيشتر به جاي اشاره به شطرنج به بازيهاي مهره و صفحه اي اشاره مي کنند که در آن تاس به کار مي رود. اغلب اين بازيها فراموش شده اند با اين حال حداقل يکي به نام پاچيسي که يک بازي تعقيب و گريز است هنوز بازي مي شود.

تنها اشاره قانع کننده کهن هندي به شطرنج در يک عاشقانه مربوط به قرن ششم آمده است که قدري پيش از اولين شواهد در ايران و آسياي مرکزي است. شاعري به نام سوباندو از تصويري شطرنج گونه براي توصيف فصل بارانهاي موسمي استفاده کرده است.
داستاني درباره شاه ايراني قرن هفتم به نام نوشيروان که بوسيله فردوسي در قرن يازدهم در شاهنامه ثبت شده است همچنين تأييد کننده ريشه هندي شطرنج است. اين داستان مي گويد فرستاده اي از هند با فيلها، چترها و سواره نظام با يک تخته شطرنج و مهره هاي شطرنج درباريان نوشيروان را به مبارزه مي طلبد. اگر درباريان بتوانند قوانين اوليه بازي را که در آن زمان در ايران ناشناخته بود دريابند شاه هندي با خوشوقتي به شاه ايران باج خواهد پرداخت. و اگر نتوانند نوشيروان بايد به شاه هند باج دهد. اشراف و موبدان براي يک هفته بدون توفيقي در اين مسأله کوشيدند. در پايان بعد از يک شبانه روز مبارزه وزير نوشيروان بازي را رمزگشايي کرد و توضيح داد: مرد عاقل يک ميدان جنگ ابداع کرده است که در ميانه آن شاه استقرار مي يابد. در چپ و راست او ارتش قرار گرفته است. سربازان پياده در رديف جلو ايستاده اند. در کنار شاه وزير دانشمند او جاي گرفته است که او را در طول جنگ درباره راهبردي که بايد در پيش گرفت راهنمايي مي کند. در دو طرف فيلها قرار دارند در حالي که رو به نبرد دارند. آن سوي آنها اسبهاي جنگي قرار دارند که دو سوارکار ماهر بر آنها سوارند. در کنار آنها در چپ و راست قلعه ها آماده هراساندن دشمنند.

نويسندگان عرب درباره شطرنج متذکر شده اند که اين بازي از ايران به غرب گسترش يافت. شايد به زودي پس از فتح اسلامي در ميانه قرن هفتم اين اتفاق افتاده باشد. لغت عربي براي بازي شطرنج است که تغيير واژگاني استانداردي از چترنگ فارسي است. و تمامي نامهاي مهره هاي شطرنج (به استثناي اسب) گونه هايي عربي از نام ايراني آنهاست. با اين حال با گسترش بازي هميشه مورد استقبال قرار نگرفت. کليساي شرقي در کونستانتينوپل شطرنج را به عنوان گونه اي قمار در سال 680 محکوم کرد و الحکيم حاکم فاطمي مصر آن را در 1005 ممنوع کرد و دستور داد وسايل آن سوزانده شود.

حرکت شطرنج به شرق به سوي چين و جنوب شرق آسيا مستندات باز هم کمتري نسبت به حرکت آن به غرب دارد. اولين اشاره به شطرنج در چين در يو کواي لو (کتاب عجايب) مربوط به حدود سال 800 آمده است. طبق آنچه ريچارد ايلز در اثرش با نام تاريخچه بازي شطرنج نوشته است اين کتاب داستاني نقل مي کند که در 762 اتفاق افتاده است و مربوط به مردي است که در رؤيا جنگي مي بيند که در آن حرکت نيروها: اسبها، فرماندهان، ارابه ها و مردان زره پوش شبيه آن چيزي است که در شطرنج چيني است. او سپس از خواب بر مي خيزد و تعدادي مهره شطرنج که در چاهي در آن حوالي مدفون شده اند مي يابد.

صرفنظر از صدق اين داستان شواهد فراواني درباره پيوندهاي تجاري و فرهنگي بين هند و چين در امتداد جاده ابريشم و راههاي دريايي از طريق جنوب شرق آسيا وجود دارد. اين مربوط به دوران سلسله تانگ است که به طور رسمي دربار از انديشه ها، رسوم و غذاهاي خارجي استقبال مي کند. بيش از دويست مأموريت تجاري يا مذهبي بين هند و چين بين سالهاي 650 تا 850 وجود داشته است. نيشکر و فناوري تبديل آن به يک محصول سودآور از هند به چين انتقال يافت و دانش توليد کاغذ در امتداد جاده ابريشم به خاورميانه آمد. کشت تجاري انبه از هند به جاوه رفت. تعجب آور خواهد بود اگر بازي فريبنده اي همچون شطرنج که پيش از اين براي حدود يک قرن يا بيشتر در هند و آسياي مرکزي بازي مي شد در امتداد راههاي کاروانها به چين يا در راههاي دريايي به جنوب شرق آسيا نرفته باشد. از اين دوران اوليه تا امروز شطرنج در مالزي، برمه، چين و بخشهايي از مجمع الجزاير جنوب شرق آسيا محبوب بوده است.
از حدود سال 700 به بعد شطرنج به سرعت از درباري به دربار ديگر و از شهري به شهر ديگر با ردپايي گسترده از مصر به بقيه شمال آفريقا و به اسپانيا انتقال مي يافت. اثر فاخر اچ جي آر موري با عنوان تاريخي درباره شطرنج که ابتدا در 1913 منتشر شد بسياري از اشارات اوليه به شطرنج و بازي آن را جمع آوري نموده است. به عنوان نمونه سعيد ابن المصيب (وفات 710) از مدينه شطرنج را در معرض عموم بازي مي کرد و از جايي که در نتيجه آن قماري وجود ندارد آن را مجاز مي دانست. محمد ابن سيرين (وفات 728) يکي از اولين اساتيد شطرنج بود که آن را با چشم بسته بازي مي کرد. سه دختر که نوه هاي يک استاد شطرنج ديگر که با چشم بسته بازي مي کرد به نام هشام ابن عروه (وفات 765) نيز بازيکن شطرنج بودند. تصويرسازيهايي براساس شطرنج در شعر ظاهر شدند: الفردق (وفات حدود 728) مي نويسد من تو را با ارتش خود از ميراث و تاج پادشاهي دور مي کنم تا همچون پياده اي در ميان پياده نظام باقي بماني. چنين استعاره اي تنها زماني کارگر است که شنوندگان درباري بدانند يک مهره پياده با رسيدن به رديف آخر در صفحه قابل تبديل به يک مهره قويتر مي باشد.

بغداد که در 750 به عنوان پايتخت عباسي تأسيس شد به زودي قابل قياس با دهلي، پکن و کونستانتينوپل بود و در ميان بزرگترين، ثروتمندترين و عاليترين شهرهاي جهان قرار داشت. بازارها، کتابخانه ها و ضيافتهايش مايه افسانه ها در اروپا شده بود. خليفه و اشراف او از همه دانشها و ابداعات حمايت مي کردند و اين شامل ترجمه متون يوناني درباره علم، رياضيات، جغرافي، نجوم، کشاورزي و پزشکي بود. تفاسير مذهبي شکوفا شدند. خليفه به طور مرتب دانشمندترين افراد خاورميانه، آسياي مرکزي، مصر و هند را به بغداد مي آورد و شطرنج بخشي از اين شکوفايي فکري بود. اساتيد شطرنج از ايران و آسياي مرکزي به دربار مي آمدند تا مورد حمايت قرار گرفته و بهترين بازيکنان جهان اسلام را به مبارزه بطلبند.

چندين نفر از خلفاي اوليه خود بازيکنان مشتاق شطرنج بودند. گفته شده است خليفه هارون الرشيد با استفاده از مکاتبات با امپراطور بيزانس نيسفروس در حدود سال 800 اقدام به بازي شطرنج کرده اند اما پس از اين که امپراطور خليفه را درباره اسلافش مورد اتهام قرار داد دو طرف راه خود را جدا کرده و حتي اقدام به جنگ واقعي نمودند. جانشين هارون، پسرش الامين (وفات 813) در يک داستان جعلي مربوط به شطرنج مورد اشاره قرار گرفته است. در لحظه اي بحراني در محاصره بغداد بوسيله نيروهاي وفادار به برادر ناتني اش المأمون، الامين پيغامي در طي بازي شطرنج دريافت مي دارد. پيام رسان گفت تصرف بغداد قريب الوقوع است و توصيه کرد اين زمان مناسب براي بازي شطرنج نيست بلکه بايد به دفاع شهر رسيدگي کرد. الامين به پيامرسان گفت صبور باشد زيرا او تنها چند حرکت تا مات کردن حريف فاصله دارد. مشخص نيست بازي شطرنج چگونه پايان يافت اما الامين دستگير شد و با زندگي خود بهاي تمرکز بر شطرنج را پرداخت.

اسامي و برخي از نوشته هاي تعدادي از اساتيد شطرنج (عاليات) دربار عباسي تا دوران ما باقي مانده است. اولين ايشان العدلي بود که با همه حريفان در دربار روبرو شد و در طول دهه 850 بر ايشان غلبه کرد. او بوسيله بازيکني به نام الرازي که يک نسل جوانتر بود شکست خورد. وي به نوبه خود در دربار براي چندين دهه غلبه داشت.

مشهورترين اساتيد شطرنج عباسي اللجلج و الصولي بودند که در قرن دهم ظهور کردند. هر دوي ايشان به خاطر گزيده هاي متنابهي که از نوشته هايشان در دو دست نوشته يک کتاب به نام کتاب شطرنج: گزيده هايي از آثار العدلي، الصولي و ديگران وجود دارد شناخته شده هستند. اين کتاب در اواسط قرن دوازدهم تأليف شده است. اين کتابهاي اوليه اغلب در آغاز شامل مجموعه حرکات مهره ها بوده و اسامي چون سنگ فرعون، سيل و نشان برده داشتند. اينها شامل مسائل استاندارد ولي اغلب مسائلي به طرز سرسام آور دشواري در شطرنج بودند. به طور معمول يک مسأله در شطرنج اين گونه بيان مي شد که براساس آرايش مشخصي از مهره ها از خواننده خواسته مي شد تا در تعداد مشخصي حرکت بازي را ببرد. طي چند قرن بعدي مجموعه هفتاد و هفت مسأله شکلي استاندارد براي هرکس که شطرنج مي آموخت به خود گرفت. اينها با نام منصوبات شناخته مي شدند. يک مسأله از الصولي براي بيش از هزار سال حل نشده باقي ماند.

در دربار بغداد شطرنج چنان که امروز چنين است يک امر جدي که اغلب در سکوت مي گذرد نبود. انتظار بود بازيکنان با حالتي از بذله گويي و شوخيهاي عالمانه با يکديگر و تماشاگران به سخن گفتن بپردازند. المسعودي تاريخ نگار بزرگ قرن چهاردهم مي نويسد بازيکنان شطرنج از گونه هاي مختلفي شيرين زباني و لطيفه گويي براي تحت تأثير قرار دادن طرف مقابل استفاده مي کردند. بسياري معتقد بودند اين سخنان افراد را به بازي برمي انگيزد و بر تمرکز فرد مي افزايد. علاوه بر اين اشعار و رجزخواني بالبداهه بخضي از بازي يک بازيکن بود. بسياري اشعار هستند که درباره توصيف اين سنت گفته شده است: لطيفه به موقع بازيکن شطرنج داغتر از سرخي زغال مي درخشد. چقدر اين بذله گويي بازيکن ضعيفتر را بر عليه بازيکن بهتر مدد مي رساند.

شاعران دربار به ساختن استعاره درباره شطرنج ادامه دادند. چندين مورد به لغت فارسي مهره رخ و همانندي آن با لغت عربي رخ به معناي چهره اشاره کرده و با معناي دوگانه آن بازي کرده اند. حتي چند مورد از طعنه هاي شايع که با استفاده از استعاره هاي شطرنج خلق شده اند تا امروز باقي مانده اند. به عنوان مثال در دربار يک مرد کوتاه سرباز پياده خوانده مي شد.

در قرون دهم و يازدهم شطرنج از خاورميانه بوسيله تجارت شمال رود ولگا به طرف شمال به روسيه و اسکانديناوي گسترش يافت. کهنترين مجموعه بازي شطرنج در اروپا که بوسيله باستانشناسان کشف شده است از اسکانديناوي بوده است. مدت کوتاهي بعد از آن شطرنج به ايتاليا، بيزانس و مهاجمان نورمن انتقال يافت. چند مهره قابل توجه متعلق به قرن يازدهم در ايتاليا و دره راين آلمان يافت شده اند.

با انتقال شطرنج به محلهاي جديد قوانين کلي تا حدود زيادي يکسان باقي ماند اما شکل مهره ها گوناگون بود. به عنوان نمونه در ميان بيابانگردان آسياي مرکزي گاه شتر جايگزين فيل مي شد. در بين تبتيها شير جايگزين شاه و ببر جانشين وزير مي شد هرچند حرکت آنها همانند بازي کهن هندي بود. در اروپا در تحولات چندي که مهره ها را متحرکتر و قدرتمندتر مي کرد ملکه جايگزين وزير شد تا سرعت بازي افزايش يابد. تقريباً در همين زمان اسقف جايگزين فيل شد و مختصات آن را در حرکت قطري به دست آورد. گفته شده است شکل مهره فيل در خاورميانه که نوکي با انحناي بلند دارد براي بازيکن اروپايي يادآور تاج اسقف بوده است.

در قرون ميانه در اروپا شطرنج شايعتر از هر زمان ديگري چه قبل و چه بعد از آن بازي مي شد. در طبقات بالاتر اين بازي تبديل به نوعي شيدايي شد. هر مرد و زن بافرهنگي انتظار بود قوانين آن را بداند. شاهان و اشراف در باغهاي خود آن را بازي مي کردند و بازرگانان در محل کار خود به آن اشتغال داشتند. زنان با يکديگر و با مردان بازي مي کردند. راهبان و وابستگان کليسا آن را بازي مي کردند. شطرنج به شکل کفهاي موزاييک، پنجره هايي با شيشه هاي رنگي شطرنجي و دستنوشته هاي مصور وارد هنر شد. هيچ چيز بهتر از دستنوشته قابل توجه آلفونسوي دهم در سال 1283 تنوع شرايط و بازيکنان شطرنج را ترسيم نمي کند. نقاشيهاي اين اثر با عنوان کتاب بازيها هرکدام صفحه اي با دو بازيکن را نشان مي دهد که در محيط مشخصي در حال بازي هستند.

تا اوائل قرن پانزدهم شطرنج همه جا در اروپا و آسيا حضور داشت. در روسيه عليرغم محکوميت مذهبي و مدني آن به عنوان رفتار اهريمنانه يوناني، شطرنج رونق گرفت. در آسياي مرکزي کشورگشاي بزرگ قرن چهاردهم تيمور لنگ يک بازيکن مشتاق شطرنج بود. يک قرن بعد بابور از نوادگان تيمور شمال هند را فتح کرد و امپراطوري مغول هندوستان را تأسيس کرد. بسياري از اشراف او بازيکنان مشتاق شطرنج بودند. بابور در خاطرات خود يکي از اشراف خود را با اين شرح توصيف مي کند که او چنان ديوانه وار عاشق شطرنج بود که اگر با دو بازيکن برخورد مي کرد يکي را در آستانه در نگه مي داشت تا بازي خود را با يکي به پايان برساند و بتواند پس از آن با دومي هم بازي کند. نوه بابور، اکبر در پايتخت جديد خود به نام فاتح پور سيرکي صفحه شطرنجي با ابعاد انساني در باغ ساخت که از دختران رقاص و مردان دربار به عنوان مهره در آن استفاده مي شد و بازيکنان در ساختمان مشرف به باغ استقرار مي يافتند.

واژه فارسي شاه که براي مهره شطرنج مرتبط به کار مي رفت به عنوان نام خود بازي به زبانهاي گوناگون راه يافت. در ايتاليا، هلند، آلمان، صربستان، ايسلند و فرانسوي کهن از لغاتي نزديک به شاه فارسي براي ناميدن شطرنج استفاده شد. واژه انگليسي که براي شطرنج استفاده مي شود هم از همان کلمه که در فرانسوي کهن استفاده مي شد اخذ شده است. شطرنج در نامه ها، اشعار، اسناد دولتي و کتابها ظاهر شد و مجموعه شطرنج در وصيت نامه ها مورد اشاره قرار مي گرفت.

در زمان ما ميراث حقيقي بازي که هميشه از مرزها فرا رفته است در اينترنت قابل مشاهده است. در هر ساعتي از روز يا شب يک نفر مي تواند در برابر صدها حريف منتظر بازي کند، در حالي که هيچ کدام نام، مذهب، سن، جنسيت، شغل يا محل حريف را بر کره زمين نمي داند. در هر حال هيجان نبرد، تلاش براي درک روانشناسي حريف و گذر از فريبها و ظاهرسازي او همچنان در بازي زنده و رضايتبخش باقي مانده است. درست همانگونه که بازرگانان و سربازان اولين بار بازي را تا دوردستها بردند و آن را از محل تولدش در هند و جنوب آسيا در حدود چهارده قرن پيش گسترش دادند.

کتاب بازيها اثر آلفونسوي دهم

آلفونسوي دهم (1221-1284) شاه کاستيل ليون و گاليشيا بزرگترين حامي ترجمه تعاليم عربي در قرون وسطي بود. او فرزند فرديناند سوم از کاستيل و اليزابت از هوهنستوفن بود و مدعي عنوان امپراطور روم مقدس شد.

او حتي در جواني علاقه فراواني به دانش نشان داده و خود را در حلقه مسيحيان، يهوديان و مسلماناني قرار داد که قادر به انجام ترجمه هاي مورد نياز او بودند. بيشتر اين ترجمه ها به کاستيلي انجام مي شد در حالي که در دربار لاتين بيشتر مورد استفاده بود. او با عنوان السابيو به معناي دانشمند شناخته مي شد. مقدار کمي از ترجمه هاي او دست نخورده باقي مانده اند اما مي دانيم که او علاقه مند به علوم، جادو، کيمياگري، نجوم و راهنماهايي در دولت و قانون بود. او همچنين چندين اثر از نظم و نثر نوشته است که هر دو بسيار تحت تأثير منابع و سبکهاي عربي بوده است.

اثر او با عنوان کتاب بازيها سند فوق العاده اي است که مشتمل بر شطرنج و انواعي از بازيهاي صفحه اي ديگر مربوط به قرن سيزدهم مي باشد. اين دست نوشته شامل 98 صفحه پوستي که به نحو فاخري نقاشي شده اند مي باشد و در کتابخانه اسکوريال نزديک مادريد قرار دارد. اين کتاب در حدود قرن شانزدهم به آن کتابخانه رسيده است. کتاب حاوي مقدمه، مجموعه اي از مسائل شطرنج و بحثي درباره ساير بازيهاي صفحه اي مي باشد. زبان اصلي کاستيلي بوده است. دانشمندان از آن ترجمه اي آلماني ساخته اند اما تاکنون ويرايشي انگليسي از آن منتشر نشده است. با اين حال جان جي وايت که حامي مجموعه شطرنج در کتابخانه عمومي کليولند مي باشد در 1927 براي ترجمه انگليسي از سنت لوييس که به صورت چاپي موجود است حمايت نموده است. مترجم به وايت شکايت مي کند که متن کتاب اسپانيايي امروز نبوده و محتوي واژه هايي باستاني و منسوخ مربوط به دوره تاريخي است که از بين رفته است. همچنين گرامر آن با اشتباه و علامت گذاري متن ناقص و گيج کننده است.

شواهد دروني از کتاب بازيها مطرح کننده آن است که شطرنج در اسپانياي قرن سيزدهم در حال تغيير از بازي که در خاورميانه و شمال آفريقا بازي مي شد به آنچه در اروپا شکل گرفت بود. به نظر مي رسد رخ تبديل به شکلي ارابه اي شد، شايد به خاطر استفاده قبلي از لغت روکا در اسپانيايي که به معناي ارابه است. مهره اسقف هنوز به خاطر سابقه نامگذاري فارسي ال الفيل خوانده مي شد. در کنار شاه ال الفرازا (از لغت فارسي فرزين) قرار داشت که هنوز به ملکه در بازي بعدي اروپايي تبديل نشده بود. مهره ها نسبت به سنت مجاز اسلامي حالت تجسمي بيشتري داشتند. به عنوان مثال شاه با توصيف بر تخت نشسته آمده است. حرکت در رخ قرار گرفتن هنوز ابداع نشده بود. تصاوير کتاب بازيها نيز حالتي مخلوط دارد به طوري که برخي بازيکنان گوناگون مسلمان را نشان مي دهد که از روي لباس قابل تشخيص بودند و تصاوير ديگر مربوط به محيطهاي درباري متفاوت اروپايي مي شدند و برخي ديگر نيز بازي بين مسلمانان و مسيحيان، همچنين يهوديان، زنان و بازرگانان را نشان مي دهد. تمامي صفحات در نقاشيها خانه خانه شطرنجي هستند و اين رسمي بود که در تمامي بازيها در آن زمان در دنياي اعراب عادت نبود.

مجموعه جان جي وايت در کتابخانه عمومي کليولند

مجموعه وايت در کتابخانه عمومي کليولند بزرگترين کتابخانه اختصاصي جهان در ارتباط با شطرنج است. اين مجموعه شامل 35000 کتاب که بيش از پنجاه تاي آن پيش از 1500 چاپ شده است، چندين هزار مجله، حدود دو هزار ستون روزنامه، دست نوشته هايي درباره تاريخ شطرنج، راهنماهاي شطرنج، مستندات بازيها و مسابقات و شرح حالي از بازيکنان است. اين مجموعه داراي مواردي در هر جنبه حاشيه اي شطرنج شامل آثار ادبي، فلسفي، مذهبي، تاريخي و علمي مرتبط با شطرنج مي باشد.

مواد چاپي شامل ويرايشهاي نادر و نسخه هاي مشروح کتابها از کتابخانه هاي بازيکنان شطرنج يا مجموعه داران مي باشد. دست نوشته ها شامل آثار اصلي و ترجمه هايي از آثاري به زبان فارسي، سانسکريت، عربي، لاتين و چندين زبان اسلاوي مي باشد. کتابخانه واجد بيش از 2000 مهره از دورانهاي تاريخي و اماکن گوناگون مي باشد.

وايت يک مجموعه دار ثروتمند بود که به طور گسترده اي در توسعه سازمان کتابخانه عمومي کليولند مشارکت داشت. او يک حامي هارولد موري بود که اثر او با عنوان تاريخچه اي درباره شطرنج (1913) هنوز مشروحترين تاريخچه اين بازي است. وايت در هنگام وفات در 1928 تمامي مجموعه خود را به کتابخانه عمومي کليولند اهدا نمود و باقيمانده املاک خود را وقف ساختن يک اتاق تحقيق مجلل و نگهداري و توسعه مجموعه براي ابد نمود.

ساير مجموعه هاي بزرگ و مهم عمومي درباره شطرنج شامل کتابخانه سلطنتي در هاگ در هلند، مجموعه ام وي اندرسون در کتابخانه ايالتي ويکتوريا در استراليا، مجموعه هاي کوک و اسپکمان در دانشگاه پرينستون و مجموعه ويلينگ در کتابخانه آزاد در فيلادلفيا مي باشد.

زيرنويس: اين نوشته ترجمه اي از اين متن است.

هیچ نظری موجود نیست: