۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

سنتهای سرمایه داری در تمدن اولیه عربی اسلامی

يک: مقدمه

نويسنده معاصر کارل پريبرام (1877-1973) در اثر کلاسيک خود با عنوان تاريخچه اي از منطق اقتصادي (1983) که پس از مرگ نويسنده منتشر شده است در ردگيري ريشه هاي رنسانس اروپا به دو جريان مهم اشاره مي کند که از منابع عربي اسلامي تأثير خود را بر جاي نهاده اند. يک جريان بدنبال جنگهاي صليبي از شهرهاي ايتاليا آغاز شده و طي آن پيوندهايي با تجار خاورميانه برقرار مي شود و تشکيلات و ابزارهاي گوناگوني اخذ مي شود که با الگوي صلب سازمان اجتماعي و اقتصادي قرون وسطي همخواني نداشت. جريان ديگر و بسيار مهمتر جرياني است که با گروه الهيون اسکولاستيک که زرادخانه فکري خود را از آثار فلاسفه عرب اخذ کرده اند آغاز مي شود.

چنين مشاهداتي اين حقيقت اثبات شده را تأييد مي کنند که طي قرنهاي متمادي در قرون وسطي، انتقال قابل توجهي از دانشهاي گوناگون از تمدن اسلامي به اروپاي لاتين رخ داده است. عبارت زرادخانه فکري بوسيله دانشمندان به نحو متفاوتي درک شده است چنان که چارلز هومر هاسکينز از هاروارد و ديگران رنسانس علمي و فلسفي قرن دوازدهم را نقطه عطف دانسته اند. به اين ترتيب در نتيجه شکل گيري رويکردها، احساسات و ارزشهاي اروپاييان در نتيجه تماسهاي طولاني با جهان اسلام به خصوص طي قرون صليبي دو پيشرفت فرهنگي عبارت بودند از: يک؛ ظهور اومانيزم (به معناي شرافت انساني، استدلال و منطق، قابل درک بودن هستي) و دو؛ اکتشاف شخص (کشف خود، ابراز خود، اراده دروني آزاد از اقتدار بيروني)

به روشني دو جريان پريبرام به طور غيرقابل تفکيکي وابسته به يکديگر بوده و به طور متقابل تغذيه کننده و تقويت کننده همديگر هستند. با اين حال برخي بررسيهاي اخير مستند ساخته اند که زرادخانه فکري در حوزه انديشه اقتصادي ريشه در ميان تعدادي اهل مدرسه عربي اسلامي قرون ميانه داشته است. اين بررسيها همچنين شواهدي درباره جهان اسلامي اوليه به عنوان يک محيط اقتصادي سرمايه داري و تحت تسلط بازار فراهم آورده اند. اين نوشته در صدد است اين محيط را بيشتر بررسي کند.

به خصوص مي خواهيم برخي شواهد مربوط به تشکيلات و ابزارهاي گوناگون را بررسي کنيم که تنها به صورت حاشيه اي از سوي پريبرام مورد اشاره قرار گرفته است و در طي قرنها در تمدن اسلامي تکامل يافته و شکوفا شده است اما در آن زمان با الگوي صلب سازمان اجتماعي و اقتصادي قرون وسطاي اروپايي ناهمخوان بوده است. علاوه بر اين، باز هم چنان که پريبرام مطرح کرده است، اين تشکيلات و ابزارها در دوره اي از چند قرن به ايتاليا و ديگر بخشهاي در حال تحول اروپا رفته است و در اين راستا رفت و آمدهاي صليبي در بين برجسته ترين منابع بوده است. از طريق اين ارتباطات صليبيون قويترين تأثير را در توسعه تجارت و صنعت قرون وسطي داشتند و در نتيجه آن چرخه سرمايه، سرمايه گذاري، سود و سرمايه گذاري مجدد سود براي سود بيشتر را به حرکت در آوردند و اقتصادي پولي آغاز شد که اقتصاد کهنه مبتني بر زمين را در اروپاي غربي مورد تهديد قرار داده و در نهايت تغيير داد.

در اينجا قابل ذکر است که هدف اين نوشته ردگيري ريشه هاي جامعه شناسانه و عقيدتي سرمايه داري که در اصل موضوع کتاب مورد بحث ماکس وبر بود نيست. به طور خلاصه وبر درباره سرمايه داري به عنوان بخشي از اصلاحات اروپايي که افراد را براي داشتن رفتار سرمايه دارانه منطقي متحول مي کند بحث مي کند. با اين حال برخي در اين باره بحث کرده اند که حالات و صفات مربوط به سرمايه داري و تشکيلات وابسته به آن نه به عنوان امري مذهبي بوجود آمد بلکه بيشتر روندي تاريخي بوده است که در بين بقيه امور قابل ردگيري در رنسانس قرن دوازدهم اروپاست. روبرستون مي گويد علت اصلي ظهور سرمايه داري منطق گرا اصلاً مسيحيت نبود بلکه يک دستاورد علمي سکولار بود که اروپاييان غربي آن را از اعراب و سوريهاي مسلمان کسب کردند. براي ديدگاههاي مشابه هاسکينز، سارتون، نبلسيک و ديگران را ببينيد. علاوه بر اين وبر (که هنوز پدرخوانده تاريخنگاري اروپا محور است؛ بلوت) همه فرهنگهاي غيراروپايي را از جمله جهان اسلام رد مي کند با اين عنوان که غيرمنطقي هستند. عليرغم شواهد تاريخي که برخلاف اين است وي مي گويد گونه آرماني شخصيت در دين اسلام يک کاتب دانشمند نبود بلکه يک جنگجو بود. در واقع متون مقدس اسلامي آن گونه از فعاليتها و تشکيلات اقتصادي را که در خصوصيات خود سرمايه دارانه تلقي مي شوند (يا به عبارت بهتر چنان که يک دانشمند اسلامي مي گويد اقتصاد بازار آزاد) تأييد و تشويق مي کند.

اما سرمايه داري بازار آزاد چيست؟ اساساً اين سازماني از مالکيت خصوصي است که در آن کالاها خريد و فروش مي شوند. توليد براي بازار است و کالاها و خدمات از بازار تأمين مي شوند. بر اين اساس توليد سرمايه دارانه يادآور اقتصاد تجاري است و اين در تضاد با توليد و مصرف در داخل يک خانواده يا خاندان يا تحت کنترل يک اقتدار مرکزي است. در متون مقدس اسلامي چيزي وجود ندارد که مالکيت خصوصي را رد کند و توسعه اقتصاد تبادل محور سرمايه دارانه و مؤسسات و رفتارهاي وابسته به آن را در اصول مردود شمارد و در عمل منع کند. در واقع فعاليتهاي توليد کننده سود در قوانين رفتار اخلاقي اسلامي تشويق شده و با بالاترين مطلوبيت به آن نگريسته شده است. محمد پيامبر اسلام يک بازرگان بود چنان که چندين نفر از اصحاب و جانشينان او چنين بودند. روايتي است که خليفه عمر گفته است جايي بهتر از وقتي که در بازار براي خانواده خود در امر تجارت خريد و فروش مي کنم براي رسيدن مرگ من وجود ندارد. به خاطر چنين تأکيدي بر پيگيري امور اقتصادي برخي تا آنجا رفته اند که قرآن را کتاب بازرگانان دانسته اند. و اين کتابي مقدس است که در آن استدلال نقش بزرگي بازي مي کند.

نوشته حاضر برخي شواهد درباره سرمايه داري تاريخي چنان که در دوران اوليه جهان اسلام تکامل يافت ارائه مي دهد. ابتدا در بخشهايي که پس از اين مي آيد برخي شواهد درباره وسعت جغرافيايي فعاليتهاي تجاري بازرگاني سرمايه دارانه در دوران اوليه جهان اسلام ارائه مي شود. سپس بحثهايي درباره مراکز بزرگ بازرگاني اسلامي که در آنجا سنتهاي سرمايه دارانه غلبه داشتند شامل بحثي درباره پيوندهاي تجاري اقتصادي انجام مي شود. پس از اين بحثي مي آيد درباره ماهيت و محتواي فعاليتهاي اقتصادي که بوسيله پيشگامان اقتصادي مسلمان انجام مي شد. پس از آن مباحثي درباره توسعه مؤسسات مالي ارائه مي شود. نوشته با بيان اين مطلب به پايان مي رسد که عليرغم ريشه هاي نسبتاً نوين گنجينه واژگان سرمايه داري، سازمان سرمايه داري در واقع گونه غالب فعاليتهاي اقتصادي در تمدن اسلامي اوليه بوده است.

دو: وسعت جغرافيايي بازرگاني اسلامي

چنان که اشاره شد متون اسلامي فعاليتهاي اقتصادي را به عنوان بخشي از حوزه هاي معنوي و دنيوي اسلامي در نظام اجتماعي اقتصادي تأييد و تشويق کرده اند. فعالان اقتصادي مسلمان در يک جامعه بازرگاني فعال متولد مي شدند. از دوران کهن راه کارواني بين اقيانوس هند و درياي مديترانه از شبه جزيره عربستان عبور مي کرده است. شهر مکه که اسلام از آنجا ريشه گرفت به عنوان سکونتگاهي در اطراف يک مکان مقدس در عربستان جنوبي ظهور کرد و به عنوان يک شهر تجاري و مرکز زيارتي مذهبي معنوي اهميت يافت. کاروانهاي اصلي فعاليتهايي اشتراکي بودند که تمامي قبايل در آنها مشارکت داشتند. اين شرايط در نهايت منجر به آشنايي با اقتصاد پولي شد و سکه هاي بيزانسي و ايراني در اين اقتصاد مبادله اي شروع به گردش نمود. شهرهاي مکه و مدينه تنها امکاني مقدس براي اسلام نبودند بلکه گهواره فرهنگ، بازرگاني و دولت آن بودند.

سپاهيان عرب که با ايمان جديد متحد شده بودند و انحطاط قدرتهاي جهاني دوران برايشان مطلوب بود به سرزمينهاي مجاور توسعه يافتند و امپراطوري بنيان نهادند که از ترکستان غربي تا اقيانوس اطلس گسترش داشت. سه چهارم سواحل درياي مديترانه شامل که شامل الاندلس اسلامي مي شد اکنون متعلق به اسلام بود. علاوه بر اين توسعه اعراب چالش طولاني رومي ايراني در خاورميانه را پايان داد و اکنون امپراطوري اسلامي پيوندهاي اقتصادي و سياسي بين مديترانه و اقيانوس هند را پيش مي برد.

بازرگانان عرب و ايراني پيوندهاي تجاري خود را با هند، مالايا و اندونزي توسعه دادند. بازرگانان دنياي اسلام به طور گريزناپذير به مردان واسطه اي تبديل شدند که هم با غرب از طريق درياي مديترانه يا بالتيک، و هم با شرق دور تماس داشتند. در نتيجه روابط تجاري جهاني اعراب نيشکر را از هند آورده، پنبه را به سيسيلي و آفريقا برده و برنج را براي سيسيلي و اسپانيا مي بردند. ايشان از چينيها آموختند چگونه ابريشم و کاغذ بسازند و اين دانش (شامل استفاده از قطب نما و اعداد از هند) را با خود به تمامي بخشهاي امپراطوري بردند. آنها به هرجا سفر مي کردند زندگي تجاري را فعال کرده، تبادل فزاينده کالا را بر انگيخته و نقش مهمي در توسعه اعتبار بازي مي کردند. سود ناشي از فعاليتهاي بازرگاني منبع مهمي از درآمد براي دولتها و اشخاص شکل مي داد.

در اوائل قرون وسطي نوعي صلح اسلامي زمينه ساز دوران طلايي اقتصادي بود که در آن قهرمانان فعاليتهاي بازرگاني اعراب، ايرانيان، بربرها، يهوديان و ارمنيان بودند. بازرگانان از جبل الطارق تا درياي چين را در دسترس داشتند. برعکس مسافرتهاي دريايي اروپائيان محدود به سفرهاي کوتاه ساحلي در امتداد سواحل آدرياتيک، جنوب ايتاليا و بين مجمع الجزاير يونان بود. قرنها بعد بود که شهروندان جمهوريهاي ايتاليا قادر به نفوذ در تسلط اسلامي بيزانسي در مديترانه شدند. فعالان بازرگاني مسلمان دوره اي از فعاليت را پيش بردند که مي توان آن را سرمايه داري تجاري ناميد. همچنين فعاليتهاي مشابهي تا درجات محدودي در اروپا انجام مي شد هرچند دو تمايز کليدي وجود داشت. اول اينکه سرمايه داري قادر بود بسيار پيشتر از اروپا در مناطق اسلامي توسعه يابد. در اروپا روند برگشتن به فعاليتهاي کشاورزي و از هم پاشيدن اقتصاد مبادله اي که در اواخر دوران باستان آغاز شد در دوران تهاجم بربرها تشديد شده و در دوره کارولنژيان تداوم يافت. علاوه بر اين در جامعه کشاورزي اروپا فعاليتهاي بازرگاني برجستگي نداشت. برعکس، جهان اسلام در اين زمان تحت تأثير تهاجمات مشابه قرار نگرفت و يک اقتصاد مبادله در سراسر آن رونق پيدا کرد.

تفاوت اساسي بين توسعه اقتصادي شرق و غرب طي اواخر قرون وسطي پيش آمد. تجارت در درون جهان اسلام نتوانست همراه با پيشرفتهاي بازرگاني بين المللي حرکت کند زيرا سرزمينهاي آسيايي اسلامي که تحت تأثير تهاجم مغول قرار گرفت بسياري از شادابي اقتصادي خود را از دست داد و بنابراين زمينه هاي بازرگاني از بين رفت. علاوه بر اين پس از دوره صليبي زندگي اقتصادي در محدوده مديترانه رو به وخامت نهاد.

سه: فعالان اقتصادي و مراکز فعاليتهاي اقتصادي

هرچند بازرگاني و تجارت به طور مشخصي ساختار اجتماعي جامعه اسلامي را متحول نکرد با اين حال تأثير قابل توجهي بر تجمع يافتن سرمايه و توسعه پيشرفت اقتصادي در مناطق مختلف داشت. مراکز سرمايه داري اسلامي در شهرهاي اصلي جهان اسلام بود. در قرون اوليه، بغداد ام القراي تجاري بوده و تأثير فراواني در توسعه فعاليتهاي بازرگاني در هر منطقه ديگري بر جاي مي گذاشت. با فرا رسيدن قرن دهم وزن تجارت اسلامي به تدريج از عراق و خليج فارس به مصر و درياي سياه و لنگرگاههاي شبه جزيره عربستان در اقيانوس هند منتقل شد. قاهره به عنوان مرکز تجارت جانشين بغداد شد و اکنون پيوندهاي بازرگاني مصر فاطمي در مديترانه به خصوص سيسيلي، تونس و سوريه استحکام يافته بود.

براي روابط مصر با اروپا، دسته منحصر به فردي از فعالان اقتصادي و بازرگاناني در مقياسهاي بزرگ از خانواده کريمي ظهور کردند که اولين بار در قرن يازدهم مطرح شدند. ايشان که با مهارتهاي بازرگاني خود متمايز بودند به زودي به ثروت و تأثيرگذاري در تمامي بازارهاي شرقي دست يافتند و در فعاليتهاي مالي و نيز سياسي برجستگي نسبي يافتند. از قرن دوازدهم خانواده کريمي و اروپائيان غربي بر فعاليتهاي اقتصادي بين شرق و غرب غلبه يافته و جايگزين تجار يهودي و مسيحي امپراطوريهاي بيزانسي، ايوبي و مملوک شدند. فوندوقهاي کريمي (که مرکز تجاري تخصص يافته معادل مراکز خريد بزرگ معاصر بودند) در مسيرهاي تجاري اصلي از اقيانوس هند تا مديترانه به خصوص قاهره، اسکندريه، قوص در مصر، در عدن، تائيض، زبيد، قلافيقيه، بير الرباهيه در يمن و در مکه، مدينه و جده در حجاز (عربستان سعودي امروز) بوجود آمدند. سوق العطارين يا البوهر (يک بازار کالا) به عنوان مرکز شناخته شده همه فعاليتهاي بازرگاني خانواده کريمي در اسکندريه قرار داشت. راههاي بازرگاني خانواده کريمي در دريا که از درياي احمر و اقيانوس هند مي گذشت به چين مي رسيد و راههاي زميني در دوران صلح از مصر به سوريه، عراق و ايران مي رفت. با تصرف بخشهاي مهمي از آسياي صغير بوسيله عثمانيان، طرحهاي تجاري کريمي براي فعاليتهاي اقتصادي به اين مناطق نيز توسعه يافت. ايشان در آفريقا نه تنها در ساحل غربي درياي احمر تجارت مي کردند بلکه در امتداد مسيرهاي کاروان در نوبيا و اتيوپي هم فعال بودند. فعاليتهاي بازرگاني آنان به سرزمينهاي دوردستي مانند غنا و مالي مي رسيد و معادن طلاي مالي يک منبع ثروت براي آنان بود.

اگر متوسط سرمايه يک بازرگان عمده فروش پيش از دوران کريمي در مصر سي هزار دينار تخمين زده شود ثروت فعالان اقتصادي خانواده کريمي حداقل به صدهزار يا حتي يک ميليون دينار يا بيشتر مي رسيد. براساس منابعي از شرح زندگي از قرن چهاردهم، در يک منبع يک کريمي متمول به نام نصيرالدين بن مسلم (وفات 1374) چنين توصيف مي شود که او به خاطر ثروت خود مايه شگفتي دوران بود. اجداد اين بازرگان کريمي نيز تاجر بودند. پدربزرگش ابن ياسر البليسي در ميان مشهورترين بازرگانان اگر نه در جهان لااقل در شرق بود. گفته شده است ثروت او به ده ميليون دينار مي رسيد و به عنوان متمولترين بازرگان کريمي دوران خود توصيف مي شد. شهرت مالي او فراتر از حلقه هاي تجاري مصر بود و جز يک شريک غيرمسلمان در هند هيچ کس در ثروت همتاي او نبود. ابن بطوطه جهانگرد مشهور (1304-1368) گفته است ثروت بازرگانان کريمي قابل مقايسه با بزرگترين تجار چين بود.

در بين خانواده هاي مهم تجاري ديگر خانواده هاي الخروبي، الکوبک، ياسر، المحلي و الدميني قرار داشتند که همگي سنتهاي تجاري گروه کريمي را به ارث بردند. هر نسل، تجارت خانواده به علاوه ثروت تجمع يافته و مشتريان پيشين خانواده را براي توسعه بيشتر به ارث مي برد. يک بازرگان کريمي فرزندان خود را براي حرفه خود آماده کرده و ايشان را براي کسب تجربه لازم و تثبيت بيشتر تجارت خانواده به کشورهاي گوناگون مي فرستاد. علاوه بر اين بازرگانان کريمي کارگزاران و نمايندگاني داشتند که کالا را براي ايشان وارد يا صادر کرده و دست به استخدام نيرو مي زدند. خانواده کريمي نقش مهم ديگري هم در تاريخ سرمايه داري اسلامي بازي کردند. کمک مالي براي طرحهاي ملي يکي از روشهاي آنان براي به دست آوردن سرمايه بود. ايشان همچنين نوعي مؤسسه بانکي براي اعطاي وام و سپرده گذاري اداره مي کردند. در بين بهترين مشتريان ايشان نه تنها بازرگانان فرنگ بلکه سلاطين و امرا قرار داشتند که براي اعتباران به آنان مدد مي رساندند و در صورت نياز سرباز يا اسلحه نيز برايشان مي فرستادند.

در يک زمينه مهم بازرگانان خانواده کريمي از ساير فعالان اقتصادي و تجار امپراطوري مصر تا قبل از عصر خود (پيش از قرن دوازدهم) متفاوت بودند. ايشان نه زميندار بودند و نه در جمع آوري ماليات فعاليت مي کردند. سرمايه داري ايشان به طور اوليه مبتني بر معاملات بازرگاني و مالي بود. از سوي ديگر مهمترين خانواده هاي بازرگان يهودي در مصر تا پايان دوران فاطمي و همچنين در خارج از مصر (به طور اوليه در عراق و ايران) عمده فروش، بانکدار، ملاکان بزرگ ايالت بودند. در واقع روابط مالي سرمايه داران برجسته يهودي با خلفا و وزراي عباسي در اوائل قرن دهم بخش مهمي در تاريخ سرمايه داري مالي جهان اسلام محسوب مي شود. ابن علان اليهودي (وفات 1079) يک سرمايه دار متمول و ملاک بصره که بيش از بيست سال در خدمت خليفه بود، زماني يک وام صدهزار ديناري به خليفه حاکم پرداخت نمود.

تجارت اسلامي از همان ابتدا علاوه بر بازرگان ساکن شامل بازرگان مسافر هم مي شد. بازرگان مسافر علاوه بر استعداد تجاري تحت تأثير روحيه ماجراجويي نيز بود. شواهدي درباره بازرگانان متعددي که بين چين و اندلس مسافرت مي کردند وجود دارد. ايشان علاوه بر سودي که از طريق اشتغالات اقتصادي به دست مي آوردند گرايش به کسب دانسته هاي جديد داشتند. بسياري از افسانه هاي هزار و يک شب نمونه هايي از بازسازي تصوير بازرگانان ماجراجوي جهان اسلام در اوائل قرون ميانه مي باشند. در اواخر قرون وسطي يک نمونه معمول از روند جمع آوري ثروت به اين شرح بود: محمد ابن عبدالرحمن ابن اسماعيل الجزيري (وفات 1302) که يکي از برجسته ترين بازرگانان دوران خود بوده، بين سوريه، مکه، مصر، عراق و خليج فارس رفت و آمد داشت و نيز سه سفر به چين انجام داد با سرمايه اوليه پانصد دينار شروع کرد و در هنگام وفات پنجاه هزار دينار بر جاي گذاشت. علاوه بر اين گاهي بازرگانان جوياي نام سفير کشورهاي خود بودند و براي يک نماينده سياسي نامعمول نبود که وظيفه سياسي خود را با يک معامله پرسود همراه کند. يک نمونه فخرالدين عثمان بود که سفير مصر در آراگون (اسپانيا) در اوائل قرن چهاردهم بود که پيش از سفر شصت هزار درهم قرض کرد تا مال التجاره اي فراهم آورده براي سود بيشتر در آراگون به فروش برساند.

يکي از عواملي که در رشد تجارت سرمايه داري نقش داشت دسترسي به زيرساختهاي حمل و نقل مؤثر و ايمن بود. با اين حال بعد مسافت و خطر سفر علاوه بر کمياب بودن کالاها بر قيمتها تأثير داشتند. ابن خلدون روابط بين مسافرت و سود را تحليل کرده و به اين نتيجه مي رسد که آنان که در مسافتهاي طولاني تر تجارت کرده و کالاي تجاري خود را مبادله مي کنند نسبت به کساني که بين شهرها و روستاهاي يک ايالت مسافرت و تجارت مي کنند سود بيشتري به دست مي آورند. يک دليل مي تواند فراواني کالاهاي يکسان در مناطق مجاور باشد. بنابراين بازرگانان باتجربه متقاعد مي شدند با خريد کالاهايي از تجارت دوردست در فصلي که مورد نياز قرار مي گيرند اقدام به تجارت نمايند. در عوض چنين اقدامي نيازمند به دست آوردن اطلاعات کامل درباره شرايط اقلام تجاري در محلهاي اصلي آنها بود. بازرگانان بايستي اطلاعات خوبي درباره شرايط بازار مي داشتند و اين تنها شامل شرايط عرضه و تقاضا نبود بلکه کيفيت و کميت اقلام، قيمتهاي نسبي، ايمني راهها و ساير موارد اهميت داشت. برخي از اين اطلاعات بايستي از طريق بررسيها و تحقيقات نزديک از کاروانها به دست مي آمد. به زبان ديگر، تجارتهاي موفق نيازمند تصميمات منطقي و محاسبه گر بود تا عليرغم تهديدهاي احتمالي امنيت بازرگاني فراهم باشد.

تأسيس فوندوقها که چنان که اشاره شد مؤسسات تجاري تخصصي در مقياسهاي بزرگ و بازارهايي بودند که در واقع شامل مبادلات عمده، انبارها و مراکز خريد مي شدند اهميت زيادي در تجارت سرمايه داري در جهان اسلام داشت. منظره غالب را در شهرهاي بزرگ در تمامي جهان اسلام همين بازارها بوجود مي آوردند. تصاوير اندکي نيز در اين مورد وجود دارد. در دوران صليبي چهار فوندوق در قاهره وجود داشت که براي مبادله تجاري بين مصر و سوريه فعاليت داشت. يکي از آنها مربوط به واردات روغن از سوريه بود. طبق اطلاعات موجود به طور مثال يک بازرگان روغن در قرن چهاردهم بيست هزار درهم نقره براي واردات روغن و نود هزار درهم براي کالاهاي ديگري که از سوريه وارد کرده بود پرداخت نموده است. يک تجارت عمده فروشي تخصصي ديگر بازار ميوه بود که بازرگانان ميوه مصر و سوريه در آن اشتغال داشته و کالاهاي خود را در انبارهايي نگهداري مي کردند. ديگران به طور تخصصي در تجارت کهربا و عنبر فعاليت داشتند که حتي از منطقه بالتيک وارد شده و بازار آماده اي در مصر داشت زيرا ادويه محبوب بود و در آرايش و زيبايي هم به کار مي رفت. علاوه بر اين در بازارهاي قاهره کالاهاي وارداتي از چين، هند، آفريقا و لوانت (شرق مديترانه) انبار و تجارت مي شدند. بازاري براي پوست وجود داشت زيرا اين کالا براي شيک پوشي بسيار مورد تقاضا بود بنابراين مي بينيم که بازرگاني در يک نوبت سيصد هزار جامه از سنجاب خاکستري براي فروش در بازار قاهره خريداري مي کند. علاوه بر اين فوندوقهايي براي نگهداري و تجارت حبوبات و منسوجات در تمامي شهرهاي بزرگ مانند بغداد، کوردوبا و دمشق وجود داشت.

چهار: کالاهاي اصلي تجاري: منسوجات

در بين خطوط مهم بازرگاني، تجارت حبوبات، تجارت ادويه، معدن مطرح بود اما به طور قابل ملاحظه اي توليد و تجارت معتبر منسوجات اهميت داشت. خليفه ابوبکر خود يک بازرگان منسوجات بود. ابوالفضل جعفر بن علي الدمشقي يک بازرگان، دانشمند و نويسنده کتاب الاشاره الي محاسن التجاره در قرن دوازدهم مي نويسد اگر در بهشت تجارت بود من تجارت پارچه را برمي گزيدم زيرا ابوبکر الصديق يک بازرگان پارچه بود. اغلب تمامي خانواده در توليد (نخريسي و بافندگي) منسوجات مشارکت داشتند. حاکمان اموي و عباسي و ديگر نخبگان کارگاههاي بافندگي اختصاصي خود را داشتند تا نه تنها البسه مورد استفاده شخصي خود را بلکه پوشش کعبه و هدايايي با درجه سلطنتي توليد کنند. اهميت اين منسوجات در سلسله فاطمي افزايش يافت. کارخانه هاي منسوجات مورد حمايت دولت نه تنها در مصر و سوريه ساخته شدند بلکه بلکه در بخشهاي ديگر جهان اسلام نيز تأسيس شدند. در الاندلس (اسپانيا) اين کارخانه ها در آلمريا، موريکا، سويل، گرانادا و مالاگا قرار داشتند. در آسياي صغير کارخانه اي در دربار سلجوقي وجود داشت. حتي در سيسيلي که براي حدود دويست سال تحت حاکميت اعراب بود سنت کارخانه هاي دولتي حفظ شد و در پالرمو پس از قرن سيزدهم کارخانه هايي وجود داشت که ابريشم با بافت عالي توليد مي کرد. بغداد به عنوان مهمترين مرکز توليد سلطنتي باقي ماند. همچنين کارخانه هايي در ايران وجود داشت.

اين کارخانه ها تنها براي نياز حاکمان توليد نمي کردند بلکه همچنين براي تجارت عمومي هم توليد صورت مي گرفت. شهر تينيس در مصر نمونه مهمي است که پنج هزار دستگاه بافندگي و يک کارخانه در دربار داشت. صادرات منسوجات تينيس فراوان بود و تا اواخر قرن دهم صادرات سالانه آن به بيست تا سي هزار دينار مي رسيد که در آن زمان ارقام بزرگي محسوب مي شد. اهميت تجارت منسوجات از اين واقعيت مشخص مي شود که شهرهاي مصري تينيس، داميته و الاشمونين در سال 974 طي خلافت فاطمي توانستند در يک روز بيست هزار دينار بپردازند. دانشمندي درباره تاريخ اقتصادي اوليه اسلام چند نمونه از آمار توليد منسوجات براي نيازهاي دربار حاکمان ارائه مي دهد. همچنين در شهرهايي مانند بغداد، تبريز، اصفهان، يزد و نيشابور توليد منسوجات هم براي تجارت و هم براي نيازهاي حاکمان وجود داشت.

با به تحليل رفتن دوران طلايي اسلام پس از تهاجم مغول که از اواخر قرن سيزدهم آغاز شد، توليد منسوجات شروع به نقصان کرد. ابن خلدون اطلاع مي دهد که پارچه و البسه ديگر در کارخانه هاي دولتي توليد نشده بلکه آنچه مورد نياز دولت بود با امکانات خصوصي (اغلب در خانه ها) بافندگان توليد مي شد. البته اين امري ناشايع در اين قرون اوليه اسلامي نبود. در آلمريا (اسپانيا) هشتصد دستگاه بافندگي طي قرن دوازدهم داير بود و پارچه هاي زربفت و نقره به سبک اصفهان توليد مي شد.

قابل ذکر است که اغلب فعاليتهاي توليدکنندگان خصوصي منسوجات مورد مزاحمت فراواني از سوي کنترل دولتي بود و اين به خصوص در دوران مصر فاطمي اتفاق مي افتاد. ايشان بايستي مواد اوليه را از مأموران دولتي تهيه مي کردند و منسوجات توليد شده تنها قابل عرضه به واسطه هاي منصوب از سوي دولت بود. و دانسته بود که شخص خليفه براي به دست آوردن سود فراوان در اين تجارت نقش دارد. اغلب مأموران دولتي در توليد منسوجات از طريق قراردادها سرمايه گذاري مي کردند. آنها گاه براي خود کارگاههاي خانگي با حجم بالاي توليد داشتند و با توليدکنندگان خصوصي رقابت مي کردند. علاوه بر اين بايد اشاره کرد که در بازارهاي هفتگي و نمايشگاههاي تجاري کالاي مورد تجارت چه پشمي و پنبه اي بود و چه ابريشمي و نخي، نام شهر توليد کننده را بر خود داشت تا خريداران کيفيت جنس را بدانند زيرا شهرهاي مختلف به خاطر تفاوتهاي کيفي خود شناخته شده بودند.

به اين ترتيب جمع آوري داده ها درباره شهرها و مناطق خاص که توليداتشان در نهايت جاي ديگري به فروش مي رسيد حداقل نشان مي دهد توليد براي بازار توسعه فراواني يافته بود. در واقع رفتارها و مؤسسات سرمايه داري در اين محيط رشد يافتند.

پنج: توسعه سرمايه داري مالي

فعاليتهاي تجاري و بازرگاني سرمايه داري همچنين نيازمند تحول سرمايه داري مالي بود. موضوع قرض دادن با بهره، همراه با توسعه سرمايه مالي در جامعه مکه که اسلام در ابتدا در آنجا ظهور کرد شناخته شده بود. شواهدي وجود دارد که مطرح مي کند عليرغم پرهيز دادن از ربا در متون اسلامي (همچون سنتهاي ابراهيمي پيشين) اين عمل در دورانهاي بعد غلبه داشته است. رسم بود طلبکار بهره خود را محاسبه کرده و آن را در مقدار طلب خود بدون آن که به طور جداگانه در قرارداد به آن اشاره کند درخواست نمايد. صرافان و بانکداران خصوصي بر پايه سرمايه داري عمل کرده و نقش مهمي در تجارت قرض دادن و قرض گرفتن داشتند. همچنين شواهدي وجود دارد که تجارت قرض دادن و قرض گرفتن گاه تحت نظارت دولت انجام مي شده است هرچند بسيار اندک درباره چنين رفتارهايي دانسته است.

مشکلاتي در پول رايج و تغييراتي در ارزش سکه ها تحقيق براي اشکال مطمئن تر پرداخت به خصوص در اواخر قرون وسطي برانگيخت. بنابراين نياز براي محافظت از تماميت معاملات پولي به خصوص با توجه به معاملات بزرگ شخصي و دولتي، منجر به تحول در ابداعات مالي در جهان اسلام شد. يکي از چنين ابزارهايي حواله يا برات (سفتچه) بود که در تجارت دولتي و خصوصي به خوبي جا افتاد. آدام مز در اين باره بررسي کرده و اطلاعات قابل توجهي درباره اين رسم در ادبيات اسلامي اوليه يافته است. او شرح مي دهد: يک دانشمند که به اسپانيا مسافرت مي کند با خود سفتچه و پنج هزار درهم نقد مي برد. ناصر خسرو از يک نفر آشنا در آسوان يک حواله سفيد دريافت مي کند که به مأمور خود در ايذاب چنين نوشته است: به ناصر همه آنچه که مي خواهد بده، از او رسيد بگير و مجموع آن را در بدهي من بياور. نايب السلطنه مصر از طريق نماينده خود در بغداد حواله هايي براي وزير برکنار شده مي فرستد. نماينده آنها را پذيرفته و مقدار پول تعيين شده را در اختيار وزير قرار مي دهد. نوعي از حواله سک (چک) بود... در اوداگوشت در غرب سودان، ابن حوقل چکي به مبلغ چهل و دو هزار دينار ديد که بوسيله مردي از سجلماسه براي شخصي به نام محمد ابن علي سعدون در سجلماسه کشيده شده بود. اين جک به طور رسمي تضمين شده بود. اين کاغذ بخش بزرگي از صحاري را پشت سر گذارده بود. در شهرهاي بزرگ اسلامي، سک يک چک معمول در ارتباطات بود و بانکداران نقش مهمي در آن ايفا مي کردند. در قرن نهم ميلادي (دوران حکومت هارون الرشيد) يک مرد متشخص به حساب بانکداران خود چک مي کشيد. در حدود سال 900 ميلادي يک مرد بزرگ به اين روش پاداش يک شعر را پرداخت نمود اما بانکدار از پرداخت سر باز زد. شاعر که نااميد شده بود شعري سرود که باعث شد بانکدار با خوشحالي يک ميليون براي او بپردازد. حامي ديگري از همان شاعر و خواننده در سال 936 طي يک اجرا يک چک (رقعه) در وجه او براي يک بانکدار (صراف) به مبلغ پانصد دينار نوشت. در هنگام پرداخت، بانکدار به مرد فهماند رسم است که به ميزان يک درهم به ازاي هر دينار که از نظر ارزش در حدود ده درصد است کسر کند. مگر آنکه شاعر بعد از ظهر و عصر را با او بگذراند تا او کسوراتي انجام ندهد. بانکدار ديگري (جهباض) که حامي بزرگتري براي هنرهاي زيبا بود نه تنها کسوراتي انجام نمي داد بلکه براي شاعر ده درصد پرداخت اضافي انجام مي داد. بنابراين بانکداران به ميزان زيادي به کار گرفته مي شدند و تعجب برانگيز نيست که در اصفهان حدود دويست بانک در بازار صرافان در کنار يکديگر وجود داشت.

در حدود سال 1000 ميلادي صرافان در بازار بصره حضوري گريزناپذير داشتند. هر بازرگاني حساب بانکي خود را داشت و در بازار تنها به صورت حواله اي به حساب بانک خود پرداخت انجام مي داد. اين اقدام به نظر مي رسد مهمترين اقدام اصلاحي در عمليات پولي در امپراطوري در مرز بين فارس و عراق باشد. براي مردم بصره، ايرانيان فارس و اعراب در جنوب بهترين بازرگانان در بين مسلمانان بودند و ايشان سکونتگاههايي در هرجايي که چيزي توليد مي شد داشتند. در حدود سال 902 الفقيه الهمداني مي گويد: مردم بصره و هيمياريها بزرگترين مردم سرمايه دار هستند. اگر تا دورترين مناطق فرغانه يا لبه غربي مراکش سفر کني مطمئناً مردي از بصره يا هيمياري در آنجا خواهي يافت.

ابن بطوطه (1304-1368) ماجراجوي مسلمان که به آفريقا، ايران، هند و شرق دور مسافرت کرده است بسيار فراتر از آنچه که ما درباره سفرهاي مارکو پولو مي دانيم، گزارشي گرانبها درباره سفرهاي خود نوشته و رواياتي از زندگي مردم شرق قبل از رونق اروپا نگاشته است. در بين ساير موارد او درباره رسم پرسود اعتبار مالي مي نويسد: هر شخصي که موفق به حضور در دربار شاه هند، سلطان محمد شاه مي شود بايد هديه اي آماده داشته باشد تا به او بدهدتا بتواند نظر او را براي خود مساعد گرداند. سلطان با هديه اي که بارها ارزشمندتر است به طور متقابل رفتار شخص را جبران مي کند. زماني که رعاياي او با اين رفتار وي آشنا شدند بازرگانان سند و هند به عنوان وام شروع به دادن امکانات به تازه واردان در حد هزاران دينار کردند. آنان هرچه که تازه وارد مي خواست به عنوان هديه به شاه بدهد يا براي خود استفاده کند مانند مرکب، شتر و کالاهاي ديگر در اختيار او قرار مي دادند. ايشان پول و افراد خود را در اختيار او قرار مي دادند و خود پيش از او به عنوان شرکت کننده در مجلس حاظر مي شدند. شخص زماني که به حضور سلطان مي رسيد هديه اي عالي و مجلل از او دريافت مي داشت و سپس مي توانست بدهيهاي خود را به بازرگانان صراف بپردازد. اين تجارت آنان تجارتي پررونق بود و سود کلاني به دست مي داد.

ابن بطوطه خود از اين موقعيت استفاده کرد. او مي گويد: با رسيدن به سند من از اين رسم تبعيت کردم و اسبها، شترها، بردگان سفيد و کالاهايي ديگر از بازرگانان خريداري کردم. من پيش از اين در غزنه از يک بازرگان حدود سي اسب و يک شتر با بار تير خريداري کرده بودم زيرا اين يکي از اقلامي بود که به سلطان هديه مي شد. اين بازرگان به خراسان رفت و در بازگشت به هند پول خود را از من دريافت کرد. او از طريق من سود فراواني برد و يکي از بازرگانان عمده شد.

با رشد بازرگاني شرکتهاي تجاري بوجود آمدند که خود منجر به شکل گيري توسعه در ابزارها و معاملات مالي شدند. يکي از چنين نهادهايي براي تجميع سرمايه مالي با عنوان مضاربه ناميده مي شد. براساس قرارداد مضاربه افراد با يکديگر به همکاري پرداخته و شرکا با يکديگر برابر هستند. در حاليکه يک نفر سرمايه را تأمين مي کند ديگري تجارت را اداره کرده و در سود و زيان طبق توافق شريک هستند. در عمل تأمين کنندگان مالي براي اين قرارداد نه تنها بازرگان بودند بلکه افراد ثروتمندي بودند که منابع سرشار خود را براي سود سرمايه گذاري مي کردند. يک پژوهشگر کشف يک قرارداد مضاربه نادر را بين يک ونيزي و مصري در اوائل قرن پانزدهم در اسکندريه گزارش کرده است. اين گزارش گرچه به جزئيات قرارداد نمي پردازد اما بيان مي دارد که طرف مصري نامه اي به کاردار ونيزي در اسکندريه ارسال کرده و اطلاع مي دهد مشکلات بوجود آمده حل شده و او و ديگران با گفتگو با قاضي القضات اسکندريه مانع از محاکمه بازرگان ونيزي شده اند. يک پژوهشگر مي گويد چنان که در مورد خصوصيات سرمايه دارانه اين قراردادها صدق مي کند، باوجود آن که اتحاديه اي واقعي وجود نداشت اما جهان اسلام براي تجارت وابسته به سرمايه داري شخصي بود که در آن شکل غالب همکاري، شراکت در اشکال گوناگون بود.

چنان که اشاره شد مضاربه شکلي از سرمايه گذاري مالي بود که سود و زيان براساس قرارداد قبلي بين شرکا تقسيم مي شد. در اينجا قرارداد شامل محاسبه مبتني بر سرمايه داري در حسابها مي شد. سرمايه اصلي که سرمايه گذاري شده بود با مجموع نهايي مقايسه شده و باقيمانده آن پس از کسر همه هزينه ها، سودي را که بايستي تقسيم مي شد مشخص مي نمود. اين شکل از قرارداد در مناطقي که بخشي از جهان اسلام شدند ناشناخته نبود. با اين حال اين عمل قبل از معرفي اعداد در تمدن اسلامي گسترده نبود. اين اتفاق با ابداعات رياضي از رياضيدان مسلمان محمد ابن موسي الخوارزمي (وفات 850) اتفاق افتاد که اعداد مکاني هندي را با ارزش شاخص و صفر معرفي نمود. با اين دستاورد اعداد و نظام عددي تبديل به چهارچوبي براي اقتصاد صنعتي سرمايه داري شد. او خود مي گويد کتاب خود را براي پاسخ دادن به سؤالات معاملات تجاري، ارث، وصيت نامه، قراردادهاي خريد و فروش، موارد تبادل ارز و انواعي از نيازهاي ديگر که نيازمند محاسبات کمي است تأليف نموده است. يک دانشمند و تاجر ديگر در دوره هاي اوليه اسلامي که در دمشق در قرن دوازدهم مي زيست الدمشقي بود. او کتابي درباره اقدامات بازرگاني نوشت و به خوانندگان خود توصيه نمود هرچه که خريد و فروش شود بايستي به طور دقيق و براساس زمان و طبق اعداد محاسبه گردد. بنابراين يک بازرگان بايستي درباره فريب در معامله آگاه بوده و از روشهاي آن در محاسبه، توزين و شمارش اطلاع داشته باشد و وابسته به افراد غيرقابل اعتماد نباشد.

همچون سازماندهي شرکتهاي تجاري، معاملات اعتباري نيز نيازمند محاسبه دقيق بودند. بانکداران و صرافان نياز داشتند ثبت معاملات را نگهداري کرده و داد و ستد مشتريان خود را به طور دقيق در دفاتر ثبت کنند هرچند نياز نبود سود خود را مشخص سازند. به طور عمومي بانکداران سپرده هايي دريافت مي کردند که مي توانست براساس يک قرارداد کتبي برداشت شود. دفترداري مضاعف بخش مهمي از مهارت يک بازرگان بود. اين اقدام به او اجازه مي داد نه تنها جريان يک ارزش واحد را مورد نظارت داشته باشد بلکه چرخش سرمايه را نيز تحت نظر قرار مي داد و او را قادر مي ساخت تا به طور کمي تغيير و تحولات آن را ثبت نموده و موفقيت و توسعه تجارت خود را کنترل و اداره نمايد. نگهداري حسابها در مورد کالاها و تجارتهاي انجام شده صورت مي گرفت. به طور طبيعي يک بازرگان با راه اندازي فروش فوري، مقادير سود و زيان خود را در دفتر ثبت مي نمود. در اين روش حساب جاري سود و زيان مشخص مي شد. بنابراين متعادلسازي دوره اي مورد نياز نبود. اگر اين کار انجام مي شد به هدف حسابرسي و کنترل بود. بايستي اشاره نمود که دولت اسلامي در جهت تأسيس بانک ملي اقدام نکرد هرچند رفتارهاي جنيني بانکداري به طور معمول در دولت وجود داشت. شايد يک دليل براي اين پديده اين احتمال بود که چنين مؤسسه اي مي توانست تبديل به يک قدرت سياسي شده و موقعيتي نامعمول بين دولت و بازرگاني خصوصي به خود اختصاص دهد. از سوي ديگر اين تشکيلات مي توانست فرايندي بوجود آورد که درباره ناآراميهاي اقتصادي در جامعه نقش کمکي يا مهارکننده داشته باشد.

با اين حال برخي از دانشمندان تاريخ اسلام درباره شکل گيري يک مؤسسه مالي در جهان اسلام با نام معونه بحث کرده اند. اين نهاد شکلي از بانک خصوصي بود که پول دولت را به صورت وام در اختيار مي گذاشت. اين واژه در عربي به معناي حمايت و کمک بوده و در برخي موارد مي توانست متقابل و دوجانبه باشد. معونه در اسلام در همان مسير معونه اروپايي که براي تأمين مالي جنگها و معدن مورد استفاده قرار مي گرفت رشد نکرد. عمکرد معونه در جامعه اسلامي در حد کمک رساني مالي براي تجارتهايي در مقياس کوچک باقي ماند. نهاد معونه همچنين در توسکاني داير بود و براي کاوش معادن آهن و تجارت وسيع آهن مورد استفاده قرار گرفت.

اشکالي اوليه از بورس سهام مدرن يا بازار سرمايه در اسلام قابل مشاهده است: نه تنها مبادلات عمده و خرده در فوندوقها وجود داشت بلکه فعاليتهايي که مشخصه تبادل کالاي نوين مي باشد نيز صورت مي گرفت. چنين اقداماتي شامل تجارت کالا براي آينده بود و در حالي که کالا در بازار وجود نداشت مقرر مي شد در آينده تأمين شود. خرما به صورت قانوني در حراج و مزايده پيش از جمع آوري محصول به فروش مي رسيد. حتي فروش عمده بسياري انواع سبزيجات گره دار مانند پياز، سير، هويج، شلغم، تربچه و قلقاس پيش از جمع آوري محصول انجام مي شد.

به عنوان خلاصه اي از بررسي توسعه مؤسسات پولي و اعتباري در تمدن اوليه اسلامي نقل قولي از يک تاريخ نگار اقتصادي برجسته در قرون ميانه مفيد است: تا چهل سال قبل ديدگاه شايع اين بود که قرون وسطي، عصري پيش از شکل گيري اعتبار مالي بود... اولين منابع مسلمانان اين باور را موجه مي سازند که پيش از اين در قرن هشتم و شايد قبلتر از آن قراردادهاي اعتباري در انواع گوناگون، مشخصه مهمي از تجارت و صنعت را شکل مي دادند... هرگونه ادعايي درباره اين که اعتبار در قرون ميانه تنها براي مصرف و نه براي توليد استفاده مي شد با ارجاع به خاورميانه در قرون وسطي کاملاً غيرقابل دفاع است.

شش: برخي نکات پاياني

بايستي گفت تمرکز اصلي در رفتارهاي سرمايه داري ابتدايي در جهان اسلام همچون هرجاي ديگري در جهت عملکرد اقتصاد ملي نبود. اقتصاد قرون ميانه در جهت اقتصاد خانوار و شهر بود. سنت اقتصادي بومي با سنت بومي يونان آغاز شد که نزد فلاسفه اسلامي با عنوان علم تدبير المنزل شناخته مي شد. اين سنت با افزوده ها و پالايشهاي اسلامي در نهايت از طريق مکتب مدرسه لاتين به اروپا رسيد. در واقع هم در تمدن اسلامي اوليه و هم در مکتب مدرسه لاتين مطالبي چون اخلاق، اقتصاد و سياست در يک منظر عمومي مورد بحث قرار مي گيرد و تمامي رفتارهاي انساني را در زمينه اي الهياتي مورد بررسي قرار مي دهد. بقايايي از اين تفکر حتي در نوشته هاي آدام اسميت در قرن هيجدهم يافت مي شود: نظريه احساسات اخلاقي وي به طور ويژه درباره همدردي در يک چهارچوب اخلاقي صحبت مي کند که با راهنمايي غيبي صورت مي گيرد. هرچند انگيزه سود قابل قبول است اما بايستي با ملاحظات وسيعتر اخلاقي اجتماعي و توجه به رفاه عمومي مورد تلطيف قرار گيرد.

با اين حال طبق هدف اصلي اين نوشته، براساس شواهد تاريخي قابل ملاحظه، کاملاً مشخص است که تمدن اسلامي اوليه طي مبادله بازار، در چارچوبي سرمايه دارانه عمل مي کرد و اين تنها در حد مقدمات اوليه آن نبوده و در رفتارهاي گوناگون مرتبط نمود داشته است. بازرگاناني وجود داشتند که به دنبال توليد و مبادله محصول براي سود خصوصي بيشتر بودند. کساني بودند که نهادهاي مالي براي اين هدف داشته و آن را اداره مي کردند. علاوه بر اين ايشان نقشهاي کليدي در روند توزيع بازي مي کردند. کالاهاي ايشان چه از خارج خريداري شده و چه در کارگاههاي خودشان توليد شده بود به عمده فروشان و خرده فروشان يا به طور مستقيم به مصرف کننده فروخته مي شد. از جايي که سرمايه داري اسلامي گرايش داشت تا حدود زيادي يک سرمايه داري تجاري و مالي باشد افرادي که در اين نظام فعال بودند براساس انگيزه هايشان، بسيار سخت قابل تمايز از کساني بودند که در سرمايه داري صنعتي درگير بودند.

به علاوه اين فعالان اقتصادي اوليه فعاليتهايي دنبال مي کردند که نيازمند محاسبات منطقي بود. ايشان پيگير هدف ثمر دادن سرمايه و به دست آوردن سود بودند. مطمئناً سرمايه داري در شکلي غيرمنطقي که طبق نظر وبر در خارج از اروپا وجود داشت در اين مورد صدق نمي کند. اين تاجران براي ماده خام و توليدات ارزش افزوده ايجاد کرده و آنها را به شکل کالاهاي قابل عرضه در بازار در مي آوردند. آنها توليد اين محصولات را در راستاي تبادل جهت دهي مي کردند. تمامي چنين فعاليتهايي در طمع سود خصوصي انعکاسي از تمامي آن چيزي است که درباره سرمايه داري مطرح است.

چنان که يک پژوهشگر فرانسوي برجسته درباره تاريخ اقتصاد اسلامي اوليه مطرح مي کند، هرچند فعاليتهاي اقتصادي سرمايه داري مشابه در يونان، جهان روم، هند، چين، ژاپن و حتي اروپاي قرون وسطي وجود داشت، سرمايه داري اسلامي اوليه متفاوت بود: سطحي در جهان اسلام حاصل شد که در هيچ جاي ديگر در آن دوران يا پيش از آن وجود نداشت. تراکم پيوندهاي تجاري در جهان اسلام نوعي از بازار جهاني را تشکيل مي داد که در چنين ابعادي بي سابقه بود. توسعه مبادلات تخصصي شدن منطقه اي را در صنعت و کشاورزي ممکن ساخته بود و اين خود باعث وابستگيها و پيوندهاي متقابل اقتصادي شد که گاه درباره فواصل بسيار دوردست وجود داشت. يک بازار جهاني به همين شکل در امپراطوري روم بوجود آمد اما بازار عمومي مسلمانان بسيار بزرگتر بود. همچنين به نظر مي رسد اين بازار سرمايه دارانه تر بود زيرا سرمايه خصوصي در مقايسه با نقش دولت نسبت به مورد امپراطوري روم نقش بزرگتري در شکل دهي به آن داشت. نه تنها مسلمانان بخش سرمايه داري را مي شناختند بلکه اين بخش به روشني تا پيش از بنيانگذاري بازار جهاني از سوي سرمايه داري اروپاي غربي، گسترده ترين و توسعه يافته ترين مورد در تاريخ بود.

تأييدات بيشتر درباره چنين نظرياتي همچنين در نوشته هاي دانشمندان متعدد اوليه اسلامي که درباره موضوعات اقتصادي نوشته اند ظاهر شده است. بنابراين نه تنها روشهاي گوناگون تجارت، بلکه روح بازرگاني و ماجراجويي از تمدن اسلامي به اروپاي قرون وسطي توسعه يافت اما علاوه بر اين نويسندگان مسلمان در اين دوره نسبت به مسيحيان اروپا گرايش بيشتري براي همدلي با فعاليتهاي بازرگاني داشتند. در واقع سرمايه داري و نهادها و فعاليتهاي مرتبط با آن نماينده روش زندگي اقتصادي در تمدن اوليه اسلامي بود مدتها قبل از آن که چنين تحولاتي در اروپا رخ نمايد.

زيرنويس: اين نوشته ترجمه اي از اين متن است.

هیچ نظری موجود نیست: