۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

هزار و یک سال گمشده از هنرهای رزمی

مقدمه: اين نوشته جالب و کم نظير را درباره نقش مسلمانان در هنرهاي رزمي
آسياي شرقي و تاريخ چين همزمان با مناسبت بازيهاي آسيايي در گوانگجوي
چين ترجمه مي کنم و در بازگشت به آينده قرار مي دهم.

بازرگانان و مسافران اوليه مسلمان از اصالت عربي و ايراني براي تجارت ابريشم به چين مسافرت مي کردند. آنان با تحمل سفرهاي مخاطره آميز پيوندهاي مستحکم تجاري برقرار ساختند که قرنها دوام آورد. اين امر افزايش قابل توجهي در رشد اقتصادي درون جوامع بازرگاني مسلمانان بوجود آورد، به خصوص در شهر سلطنتي باستاني چانگ آن (گزيان امروزي) در ايالت شانکسي که انتهاي شرقي جاده ابريشم بود و بنادر دريايي الزيتون (کوانجو) و گوانگزو (کانتون) که در مسير دريايي ابريشم قرار داشتند.

با سکونت و پراکندگي گسترده مسلمانان در سراسر کشور پيشرفتي سريع در جواز گرفتن براي اداره کردن مسائل داخلي خود، ساختن مساجد و نصب قاضي که برمبناي فقه قضاوت مي کرد به دست آمد. زماني که يک فرمانده نظامي لو شان برعليه امپراطور سو تسونگ در 755 شورش کرد درخواستي فوري براي خليفه عباسي ابوجعفر المنصور ارسال شد که او فوراً حدود 4000 سرباز فرستاد که در نهايت ناآرامي را سرکوب کرده و شهر را آزاد کردند.

چانگ آن شهر آرامش ابدي زندگي عادي خود را دوباره به دست آورد و تحت حاکميت سلسله تانگ (618-907) به عنوان پر رونقترين ام القراي جهان به شکوه و رونق خود ادامه داد. طي دوره تانگ تنوعي از فرهنگها، دانشها و باورهاي معنوي مختلف با يکديگر در تعامل بودند و به اين ترتيب بسياري دانشمندان ژاپني و کره اي مشتاق که خواستار آموختن و ديدن هنرهاي چين بودند جلب شدند.

بسياري از جنگاوران عباسي که به امپراطور امداد رساندند دعوت براي ماندن و سکونت در چين را پذيرفتند و با همسراني چيني ازدواج کردند و به اين ترتيب روندي طبيعي از در هم آميختگي با جامعه چيني عليرغم حفظ هويت اسلامي و تأکيد بر سابقه و نسب از اجدادي مسلمان و محترم آغاز شد. طي قرون متمادي اين اجداد که در محاورات هويي هويي خوانده مي شدند يکي از طولاني ترين و نادرترين اقليتهاي مسلمان در جهان را بوجود آوردند. اين الگوي رنگارنگ به شکلي تلويحي در اين آيه قرآن آمده است: اي بشر! ما شما را از يک زن و مرد آفريديم و شما را در ملتها و قبايل مختلف قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد (نه اين که يکديگر را تحقير کنيد).

طي سلسله مغولي يوان (1279-1368) که بوسيله کوبلاي خان تأسيس شد مسلمانان موقعيت ويژه اي يافتند و با عنوان دئشمه يا دئشمن (به معناي دانشمند) خوانده مي شدند و اين به خاطر قابليت و مشارکت برجسته آنان به عنوان دولتمرد، منجم، طالع بين، پزشک، داروساز، معمار، بازرگان، فيلسوف و نويسنده بوده است. پئو سونگ لينگ که عموماً به عنوان يکي از چند داستان نويس بزرگ چين شناخته مي شود داستانهايي نوشته است که به عنوان معادل چيني هزار و يک شب عربي تلقي مي شود. هزار و يک شب به بسياري زبانها راه يافته است.

مديريت کارآمد دربار سلطنتي کوبلاي خان و قصرهاي آن که شامل بيش از سي کارگزار بلندپايه مسلمان مي شد مورد توجه مارکو پولو (1254-1324) قرار گرفت که عميقاً تحت تأثير شکوه و جلال حاکم قدرتمند آن قرار گرفته بود. از دوازده دايره اداري هشت تاي آن تحت کنترل مديران مسلمان بود و مسلمانان بسياري موقعيتهاي عالي ديگر در قدرت مدني را اشغال کرده بودند. ايشان همچنين مشاور نظامي و استاد هنرهاي رزمي و محافظ کاروانها در سفرهاي مخاطره آميز طولاني بودند. از دانشمندان مسلمان براي مشارکت در بسياري طرحها دعوت مي شد که اينها شامل ساختن و اداره کردن رصدخانه مشهور در شنسي (شانکسي) مي باشد.

بسياري از مسلمانان برجسته به تقاضاي چين براي پرکردن کمبودهاي مهم و راهبردي پاسخ داده و در تمامي زمينه ها برتري خود را نشان دادند. دو کارشناس فني که توپ هويي هويي (مسلمان) را ساختند علاالدين از موفري که بعداً به رتبه قائم مقام وان هو که جانشين فرمانده يک ارتش سه تا هفت هزار نفره بود ارتقا يافت، و اسماعيل از سوريه بودند که رئيس ناظر در ساخت توپ هويي هويي شد. توپي که بوسيله اين کارشناسان مسلمان ساخته شد طي سلسله يوان براي بمباران قلعه هسيانگ يانگ در ايالت هوبي به کار گرفته شد.
اين دو کارشناس شايد تعدادي از اولين کساني بودند که از باروت استفاده کردند.

سيد عمر شمس الدين (شناخته شده با عنوان سيد الاجل) يک چهره اصيل از اولاد پيامبر، مشارکت فراواني در دستاوردهاي سلسله يوان داشته و در همراهي با فرزندش نصيرالدين به نحو فعالي هزاران نفر از مردم را به اسلام درآورد. او در کودکي بوسيله پدرش (شاه بخارا) به عنوان گروگان در اختيار چنگيزخان قرار گرفت که او را به پکن آورد و در آنجا به چيني و عربي به آموختن پرداخت. او که بسيار باهوش بود توانست فرهنگهاي مغولي و چيني را جذب و تلفيق کند. او در 1271 از سوي کوبلاي خان به عنوان حاکم ايالت يونان منصوب شد و پس از مرگ عنوان شاهزاده هسين يانگ به وي اعطا گشت. او نوري تازه بر آموزش، قانون چين و توسعه کشاورزي افکند و اولين کسي بود که عليرغم اعتقاد راسخ به اسلام معابد کنفوسيوسي در يونان تأسيس کرد.

شمس الدين سه گونه کتابهاي باستاني چيني که کتابهاي تغييرات خوانده مي شوند و به تاريخ 909 قبل از ميلاد باز مي گردند و امروز تنها بوسيله تعداد محدودي از پژوهشگران قابل فهم هستند مطالعه نمود. شمس الدين آغازگر طرح تاي تئسي يا نماد يين و يانگ که مفهومي باستاني در مرکز فلسفه دائويي و اصل اتحاد دو نيروي کيهاني است مي باشد. زماني که او در 1279 در سن 67 سالگي وفات يافت بسياري در مراسم تدفين او شرکت کردند و مردم غيرمسلمان چيني به افتخار او مقبره اي بر مدفن او و يادبودي در گوانگجو ساختند.

نيروهاي معارض يين و يانگ در يکديگر جريان يافته و هيچ کدام از جنبه هاي مثبت يا منفي هستي نمي تواند بدون ديگري وجود داشته باشد. در غرب واژه هنرهاي رزمي يادآور هنر جنگ است که از نام مارس خداي رومي جنگ گرفته شده است. با اين حال پيش زمينه فلسفي هنرهاي رزمي چيني در اصطلاح عمومي گو جو آمده است. گو به معني سخت و جو به معناي نرم است. عنصر منفي (يين) کونگ فوي سخت و عنصر مثبت (يانگ) کونگ فوي نرم است.

در واقع چند صد نوع مختلف از هنرهاي رزمي در چين وجود دارد که همگي از تعدادي شعبه مجزا ريشه گرفته اند. اينها به طور عمده متشکل از سبکهاي کونگ فوي بيروني (سخت) و تعداد بسيار کمتري سبک کونگ فوي دروني (نرم) هستند. با اين حال کونگ فوي مسلمانان در بين بهترين سبکهاي دروني و بيروني محبوب چين جا دارد.

از طليعه تمدن انسان علاقه مند به درگيري بدون سلاح و نبرد در جهت دفاع از خود و داراييهاي خود بوده است. هنرهاي رزمي گوناگون به طور طبيعي در ملل متعدد طي قرنهاي طولاني از جنگاوري توسعه يافتند که شامل روشهاي نبرد مشابهي بودند که با ارزشهاي فرهنگي و معنوي استحکام يافته و در امتداد نسلهاي فراوان انتقال يافتند. اينها تغذيه کننده آرماني مهارتهاي افسانه اي نبرد جنگجويان کماندار، شمشيرزن و اسب سوار بودند. شواهد تاريخي متعلق به چندين هزار سال قبل درباره ريشه هاي چندين هنر رزمي سازمان يافته وجود دارد که در حال حاضر در جنوب شرق آسيا وجود دارند.

يکي از اولين اشاره ها به نبرد بدون سلاح، در يک صفحه بابلي متعلق به بيش از پنج هزار سال قبل آمده است که دو شخص را در يک نبرد بدون سلاح نشان مي دهد که از وضعيتهاي جنگي و تدافعي شناخته شده در هنرهاي رزمي آسيايي استفاده کرده اند. شيئي ديگر که در 1975 طي يک حفاري باستانشناسي در يک مقبره در منطقه جيانگ لينگ ايالت هوبي متعلق به سلسله کوينگ (221-207 قبل از ميلاد) يافت شده است يک شانه چوبي تزئين شده است که دو کشتي گير با سينه هاي برهنه را نشان مي دهد که با يکديگر در برابر يک داور رسمي رقابت مي کنند.

با اين حال عناصر هنرهاي رزمي چيني که در جهان غرب با نام مشهور کونگ فو شناخته مي شود قابل رديابي در حدود 2700 سال قبل از ميلاد طي حاکميت امپراطور افسانه اي زرد هوانگ تي مي باشد. او با رقيب خود چي يو با استفاده از روشهاي کشتي سنتي چيني جنگيد و او را شکست داد. اين روش کشتي نسبت به کشتي غربي يا جودو متفاوت است و با نام شواي چيائو يا شواي جيائو شناخته مي شد. اين کشتي متشکل از ضربات دست و پاييني پا بوده و در حدود 700 قبل از ميلاد به عنوان يکي از اولين اشکال روشهاي منظم نبرد شکل گرفت که به نحو شگفت آوري از روشهاي مشابه کونگ فو استفاده مي کند.

استاد اعظم چئانگ تونگ شنگ (1905-1986) يک مسلمان هويي از ايالت هوبي يکي از برجسته ترين نمايندگان هنر باستاني شواي چيائو بود. طبق نظر مت موليکا (با رتبه پنجم تنگ) که دانشجوي باسابقه استاد اعظم چئانگ بود حمله به چئانگ تونگ شنگ همچون وارد کردن دست در چرخ گوشت بود. اين استاد نبرد با روشهاي رزمي بسيار گوناگوني را پذيرفت و براي بيش از نيم قرن بدون شکست باقي ماند.

کشتي گرفتن اغلب در برابر امپراطور و به عنوان بخشي از آموزش ديدن انجام مي شد تا اين که نبرد غيرمسلحانه با توسعه بيشتر در شکل چندين نظام رزمي پيچيده تر شد. طي سلسله شانگ (1523-1027 قبل از ميلاد) جنگجويان با پوشيدن شاخ حيوانات و انجام رقص مردمي نبرد را آغاز کرده و سپس با يکديگر درگير شده و رقيب را بر زمين مي زدند. طي سلسله چو (1027-256 قبل از ميلاد) در آغاز عصر آهن، کمان کشيدن و اسب سواري از سوي تمامي اشراف زادگان و دانشمندان مدارس فلسفه اي که بوجود آمده بودند تشويق مي شد.

هنرهاي رزمي که از شرق دور سرچشمه گرفتند بنيانهاي عميق رمزگونه و معنوي داشته و توأم با نظريات و باورهاي فلسفي کنفوسيوسي، بودايي، تائويي و سرانجام اسلام بوده اند. اسلام علاقه باورمندان خود را نسبت به اجرا و تبحر يافتن در وو شو (به معناي هنرهاي رزمي) به عنوان يک رفتار مقدس برانگيخته است. اين موضوع در يک عبارت مشهور اسلامي (برخي آن را گفته پيامبر مي دانند) انعکاس يافته است که مسلمانان را براي جستجوي دانش تشويق مي کند حتي اگر در چين باشد.

نمونه اي از اين که پيامبر چگونه اين اصل را به کار برده است طي جنگ خندق در 627 اتفاق افتاده است. او از راهکاري که بوسيله سلمان فارسي مطرح شد استفاده کرد و با حفر يک خندق دفاعي در اطراف شهر از مدينه دفاع نمود. اين پيشنهاد براساس ارزشش مورد قضاوت قرار گرفت نه براساس مليت. چنين روشي در آن زمان کاملاً براي اعراب ناشناخته بود اما از سوي ساسانيان در ايران به طور معمول مورد استفاده بود.

باورهاي معنوي نقش تأثيرگذاري در توسعه مهارتهاي رزمي شرق دور که امروز ما مي شناسيم بازي کرده است. هرچند ريشه هاي هنرهاي رزمي چيني به بيش از پنج هزار سال قبل باز مي گردد، يک جشن بزرگ حدود يک دهه قبل براي گراميداشت 1500 سال سابقه معبد شائولين برگزار شد. در اين معبد قرنها مطالعه دقيق جانوران گوناگون و استفاده از روشهاي مبارزه آنها در بوجود آوردن روشهاي ماهرانه و منحصر به فرد نبرد انجام شده است. برخي از اين سوابق در داخل و خارج مجموعه معبد شائولين نقش شده اند. مثلاً در تالار هزار بودا ضربات پاي راهبان در طي تمرين در طول سالها فرورفتگيهايي بر روي آجر کفپوش بوجود آورده است.

الگوهاي گوناگون مهارتهاي مبارزه بتدريج در قالب اشکال مؤثر نبرد انساني تحول يافت. سبک کونگ فوي وحشيانه که عموماً در چين با عنوان تونگ لون شناخته مي شود حدود چهارصد سال قبل در اواخر سلسله مينگ زماني پيدا شد که استاد وانگ لانگ از ايالت شان تونگ شرقي در چين جنگ بين يک آخوندک و يک ملخ را ديد.

معبد شائولين که در چيني سي لوم خوانده مي شود يکي از مشهورترين تشکيلات مذهبي در تمامي چين، در نزديکي کوه سونگ شان پانزده کيلومتري شمالغرب شهر منطقه دنگ فنگ در ايالت هنان واقع شده است. اين معبد در 495 به دستور امپراطور هسيائو ون از سلسله شمالي (386-534) به افتخار ملاقات با يک راهب به نام باتو (در چيني فوتو) از هند ساخته شد.

يک چهره افسانه اي رمزآلود با نام بوديدارما (پئو تئي تا مو در چيني يا داروما دايشي در ژاپني) پسر سوم شاه برهمايي و بيست و هشتمين پدرسالار، هند جنوبي را ترک کرده و به گوانگجو سفر کرد و در آنجا به حضور امپراطور وو تي از سلسله ليانگ (502-577) پذيرفته شد. زماني که بوديدارما در جستجو براي روشنايي معنوي سرانجام وارد معبد شائولين شد شروع به موعظه بودايي چئان براي شاگردان خود کرد و همراه با آن روشهاي گوناگون تنفس و تمرين براي ارتقاي توانايي آنان براي تحمل دوره هاي طولاني مراقبه در بي حرکتي را آموزش داد. باور بر اين است چنين تمريناتي پايه هنرهاي رزمي نوين مي باشد و آموزه هاي بودايي او تشکيل دهنده پايه مکتب جديدي از فلسفه بودايي بوده است که با عنوان چئان در چين و زن در ژاپن شناخته مي شود.

بيش از يک قرن بعد در 651 طي سلسله تانگ يک هيئت نمايندگي از سوي خليفه عثمان ابن عفان (حکومت 644-656) از مدينه به سرپرستي سعد ابن ابي وقاص (وفات 674) از بني ظهره، خاندان آمنه بنت وهب، مادر پيامبر محمد وارد بندر گوانگجو شد تا پيغام صلح اسلام را ابلاغ کند. سعد يکي از شجاعترين رزمندگان و فرماندهان و اولين کسي بود که تيري در دفاع از اسلام از کمان رها کرد. وي يکي از بهترين کمانداران که هيچ گاه خطا نمي کرد بود و به خاطر شجاعت و سخاوت شهرت داشت.

قبل سفر سعد به چين او در بسياري جنگها در کنار بسياري صحابه چون علي ابن ابيطالب که شمشيرزني ماهر بود شرکت داشت. علي مفتخر به داشتن شمشيري مشهور به نام ذوالفقار بود. پيامبر گفته بود: هيچ شمشيري چون ذوالفقار و هيچ جوانمردي چون علي نيست. علي شجاعتي استثنايي در مهارتهاي جنگي دليرانه خود نشان داد و شمشيرزني فوق العاده او به وي لقب اسدالله داد. تبحر علي در شمشيرزني به او محبوبيت فراوان و تأثيرگذاري فوق العاده اي در امت اسلام از قلب مراکش تا شمالغربي چين داده بود جايي که مسلمانان اوليه هنر چوب بازي ترتيب داده بودند که با نام چوب علي شناخته مي شد. در ميان هنرهاي ديگر شمشيربازي جيان (به معناي شمشير مستقيم) که در گذشته وجود داشت و مجموعه هاي متنوعي مانند شمشير قرآن و شمشير سليمان مطرح بودند.

زماني که علي ابن ابيطالب درگير يک جنگ بود طي جنگ خندق زماني که يک جنگجوي دشمن را بر زمين زده بود و شمشير خود را براي کشتن او بلند کرده بود، دشمن ناگهان بر صورت او تف انداخت. علي توقف کرد و از کشتن او دست کشيد. دشمن پرسيد چرا از من درگذشتي؟ علي گفت اي خداوند رئوف تو مال و زندگي را مقدس ساختي و سپس پاسخ داد کشتن تنها در يک جنگ مقدس مجاز است اما زماني که تو بر صورتم تف انداختي غرور و خشم شخصي مرا برانگيختي بنابراين به جاي حمله کردن به تو با شمشير، براي رضايت خدا به نفس خود حمله کردم. دشمن تحت تأثير شخصيت برجسته علي با حيرت به او خيره شد به خصوص زماني که به او اجازه داد با آزادي فرار کند. در عوض نامسلمان بلافاصله دين اسلام را پذيرفت.

امام ابن قيم الجوزيه (1292-1350) در کتاب خود با عنوان زاد المعاد بر اهميت تمرين بدني و تأثير آن بر بدن، قوي شدن و تقويت ايمني و محافظت آن در برابر بيماريها تأکيد کرده است. او تقويت حافظه، فکر و يادگيري را همراه با هنر تمرين شنوايي، سخن گفتن، ديدن و راه رفتن که بتدريج از آهسته به سريع افزايش مي يابد شرح داده است. همچنين انضباط دروني نفس در ارتباط با شادي، غم، صبر و تحمل، گذشت، پرهيزگاري و شجاعت مورد توجه قرار گرفته است. اين فضائل در تمرينهاي فوق الذکر در هسته تعاليم فلسفي آسيايي قرار دارند و شکل دهنده اساس هنرهاي رزمي چنان که امروز آن را مي شناسيم هستند.

تلاش براي رسيدن به چنين حکمت عميقي به روشني بر نياز براي تندرستي و سلامتي تأکيد مي کند و در جهت به دست آوردن درجات بالاي سلامتي بخشي از روش زندگي مسلمانان در تمامي جهان براي اجراي وظايف ديني و دنيوي است. نمازهاي واجب پنجگانه روزانه و نمازهاي شب همگي براي انگيزه بخشي به نفس و بدن کمک مي رسانند. مناسک حج که نيازمند تلاش فراوان جسمي و ذهني مي باشد به سلامت قلب و حفظ تندرستي کمک مي کند. درست همانطور که شاعر رومي يوونال بيش از دو هزار سال قبل مي گويد فکر سالم در بدن سالم است.

شمشيرزني استثنايي عرب طي دوره ظهور و افول امپراطوري اسلامي به نمايش درآمد و امروز ممکن است هنوز شمشير را در هر بخشي از جهان اسلام از مراکش تا جاکارتا به عنوان نمادي در پرچم کشورهاي مسلمان يا به عنوان تزئيني ديواري يافت. در کشورهاي مسلمان جنوب شرق آسيا مراسم سنتي شمشيرزني طي محرم ماه اول تقويم اسلامي که مشخص کننده سال نو است انجام مي شود. در اين مراسم تمامي ماتا (تيغ در مالايي) و ويلاه (در جاوه اي) طبق يک سنت پاک مي شوند. در جاوه محرم همچنين همزمان است با سورو که طي آن مردم براي تميز کردن کريس (يک شمشير منحصر به فرد سي اينچي با لبه اي موجدار) آماده مي شوند. در اين مراسم آيات مرتبطي از قرآن قبل از آغاز کار پاکيزه کردن بوسيله صاحبان شمشيرها خوانده مي شود تا قدرت معنوي کريس خود را جوان سازند.

طي دوره قرن دهم، سون تزو، سنت نظامي کلاسيک چيني با عنوان هنر جنگ، با ذکاوت از سوي جنگجويان سامورايي ژاپني مورد مطالعه قرار مي گرفت. ايشان در اصل با شمشيرهاي واقعي تعليم ديده و سپس ابزار خود را به شمشيرهاي آموزشي که بوکن خوانده مي شدند تغيير مي دادند. اين شمشيرها وزن مشابه نمونه واقعي داشته از چوب بلوط قرمز ساخته شده و تعادلي مشابه شمشير واقعي داشتند با اين تفاوت که شمشير واقعي رقيب را به سختي مجروح کرده يا مي کشت. همچنين مراسم سنتي خاصي که بوسيله اساتيد براي قرنها انتقال مي يافت طي شمشيرسازي در ژاپن انجام مي شد. استاد بزرگ زن و شمشيرزني، تاکوان يکي از اولين کساني بود که از زن در روانشناسي شمشيرزني استفاده کرد.

اورومل که نسبت به شمشير چيني جيان يا شمشير دمشقي کمتر شناخته شده است يک شمشير فنري در هنر هندي کالاريپاياتو است که به طور معمول به صورت جمع شده نگهداري مي شود. اين شمشير از چهار نوار فولادي که از هر دو لبه برنده است ساخته شده است. اين شرايط باعث مي شود هنگام رها کردن شمشير و جلو عقب بردن آن در يک حرکت چرخشي در هوا جرقه هايي باورنکردني توليد شده و باعث گيجي حريف شود. اين که يک اسلحه مرگبار بوده و تنها تعداد اندکي در استفاده از آن تبحر دارند با حرکات سريع در هوا مي تواند سر تعداد زيادي از مهاجمان را ببرد. با اين حال از دست دادن کنترل ناگهان اين اسلحه سرنوشت يکساني براي کاربر آن پيش خواهد آورد.

تحت حاکميت سلسله اموي (651-750) در پياده نظام از تسليحاتي چون تير و کمان همراه با تيردان، نيزه، شمشير دو لبه و زوبين استفاده مي شد. سربازان همچنين کلاه خود بر سر کرده و لباسهاي چرمي چند لايه براي محافظت از بدن خود استفاده مي کردند. طبق نظر ابن خلدون (1332-1406) دو روش جنگي وجود داشت يکي از طريق تهاجم و عقب نشيني بعدي و ديگري با حمله تمام کننده تا اين که آخرين خليفه اموي از دسته هاي متمرکز کوچک ارتش استفاده نمود و اين متفاوت از ارتش اوليه عرب بود که به صورت خطوط تکي يا دوگانه مي جنگيدند.

صلاح الدين ايوبي (1138-1193) فرزند فرمانده کرد به طور يکسان مورد احترام مسلمانان و مسيحيان است. او با جوانمردي و حس قدرتمندي از عدالت در برابر افراد بي دفاع چکيده اي از يک جنگجوي بزرگ بود. او با شجاعت جنگيد و به موفقيت قابل توجهي در شکست دادن صليبيون در شاخ هتين نزديک تيبرياس دست يافته و بيت المقدس را در 1187 بازپس گرفت تا به اشغال 88 ساله آن بوسيله فرنگيها پايان دهد.

ريچارد شيردل با دريدن يک ميله آهني مهارتهاي شمشيرزني خود را نمايش داد و به زودي با صلاح الدين روبرو شد که او نيز بهترين شمشير منحني و نازک فولادي دمشقي خود را از نيام کشيد و با کشيدن بر قطعه اي ابريشم فوراً آن را دريد. تمايز مشابهي چنان که قبلاً اشاره شد در سبکهاي دروني و بيروني کونگ فو وجود دارد. چنان که سبک بيروني شامل عمليات سخت بوده و از قدرت عضلاني استفاده کرده و تبحر يافتن در آن سريعتر است اما سبک دروني در عمليت نرم بوده و از چي که انرژي دروني بوده استفاده مي کند و سالها نياز است تا بتوان در آن به استادي رسيد.

با اين حال در چين هزاران نفر در گروههاي سني مختلف زندگي روزمره خود را در پارکهاي محلي با يک جلسه تمرين هنرهاي رزمي تئاي چي چوان آغاز مي کنند که يکي از محبوبترين سبکهاي نرم مورد استفاده به تقليد از هسينگ اي و پاکوا مي باشد. اين سبک دهه هاست که بسياري را به خاطر حرکات نرم و آرامش ذهن و بينايي به خود جلب کرده است. اصل اساسي آن مقاومت يا مخالفت با يک نيروي مهاجم نيست بلکه روش آن در بازگرداندن نيروي وارد شده برعليه خودش مي باشد تا يک مهاجم را مهار نمايد.

در مورد رزمندگان اوليه مسلمان رسم بود شمشيرهاي خود را با يک تسمه شانه حمل کنند. در حالي که در دوره ايوبي و مملوک ترجيح بر بستن غلاف شمشير بر کمر بود. به طور مشابهي سامورايي ژاپني احترام فراواني براي شمشيرهاي خود قائل بودند تا اين که حکمي در 1868 طي احياي حاکميت ميجي براي تمامي ساموراييها حمل شمشير در انظار ممنوع شد. تيغه هاي شمشيرهاي اوليه از چين، هند و مالزي به خاطر کيفيت بالاي خود مورد ستايش بوده و به عنوان اوج فناوري کاربردي تلقي مي شدند.

تأثيرگذاري هنرهاي رزمي در مرزهاي چين متوقف نمي شد. اين هنرها که با مهاجران چيني انتقال يافته بودند در آمريکا نيز طي هجوم براي طلا در 1848 ظهور کردند. کاراته پس از جنگ جهاني دوم از طريق تعاملات کارگزاران آمريکايي و استادان ژاپني در اکيناواي تحت اشغال معرفي شد. اروپاي پس از جنگ در حال بازسازي اقتصاد متلاشي شده خود بود و ورزش محبوبيت کمتري داشت.

با اين حال جودوي اوليه که در آن زمان با عنوان جوجوتسو يا کشتي ژاپني شناخته مي شد طي دهه اول قرن بيستم به چندين کشور اروپايي معرفي شد. تنها تا اوائل دهه 1950 بود که مقالات مجلات از شرق دور و آمريکا در معرفي انديشه عمومي کاراته از راه رسيدند. جيم الشيخ يک فرانسوي از اجداد ترک، يکي از دو نماينده جودو بود که کاراته را به فرانسه معرفي کرد. الشيخ در اصل جودو، کاراته، آکيکو و کندو را تحت تعليم استاد مينورو موچيزوکي سرپرست مدرسه هنرهاي رزمي يوسيکان در ژاپن آموخته بود. الشيخ کاراته را در فرانسه و چندين کشور شمال آفريقا تدريس نمود تا اين که طي شورش 1961 در الجزاير وفات يافت.

طي اوائل دهه هفتاد هنرهاي رزمي با حالتي انفجارگونه توسعه يافته به محبوبيتي جهاني رسيدند و نفوذي حداقلي در بسياري کشورها پيدا نمودند. اينها شامل گسترش کاراته ژاپني که نبرد با دست خالي و تائه کون دو (تکواندو) کره اي بود که شامل لگدهاي رو به بالا و سريع و چرخان مي باشد. همچنين فليمهاي کونگ فوي چيني از طريق اولين فيلمهاي کلاسيک همچون تاريخ قهرمانان ماهيخوار سفيد از مشهورترين استاد ماهيخوار جهان کوان تاک هينگ و سپس ورود اژدها از لي جون فان (مشهور به بروس لي) (1940-1973) ظاهر شدند. بروس لي قبل از فيلمسازي هم شخصيتي افسانه اي در ميان هنرمندان رزمي کار بود تا اين که در نهايت در نتيجه ترويج اصول جامع شرقي اشتهاري جهاني يافت. پيش از اين تفکر تجزيه اي غرب اين اصول را ناديده گرفته بود.

بروس لي در سيزده سالگي شروع به تمرين وينگ چون (به معناي بهار زيبا) نمود که بوسيله زني به نام ييم وينگ چون در حدود چهارصد سال قبل ابداع شده بود. با اين حال بروس لي در هنر کونگ فو در هنگ کنگ تحت تعليم استاد بزرگ مشهور ييپ مان (1884-1972) به تبحر رسيد. ييپ مان پدر گونه جديد وينگ چون و رئيس اتحاديه ورزشي هنگ کنگ بود. بروس بعداً روش جيت کونه دو را که به معناي روش مشتهاي متقاطع است بوجود آورد. او اين کار را با در هم آميختن چندين هنر رزمي شامل گلاويز شدن، روشهاي مشت زني، لگدهاي پايين و بالا همراه با روشهاي خلع سلاح و ضدحمله در هنرهاي رزمي اسلامي مانند کالي (آرنيس، اسکريما) انجام داد. طبق نظر بروس لي، جيت کونه دو تنها يک نام است و او ابداع چيزي را رد کرده است بلکه از اين طريق اميدوار بوده است دوستان خود را از محدوديتهاي سبکها، الگوها و نظريات مختلف نجات دهد.

در نگاهي به گذشته هنرهاي شرقي نبرد تغييرات عمده اي طي احيايي که بروس لي در بسياري هنرهاي رزمي بوجود آورد پيدا کردند. در رسيدن به چنين تعادلي در هنرهاي رزمي، بروس لي ابزارهاي آموزشي ويژه طراحي کرد و روشهاي آموزشي خود را از بسياري کشورها مانند هند قرض گرفت. او از کشش گربه براي تقويت روشهاي کشتي خود از گاما که يک کشتي گير مشهور هندي بود و بروس درباره اش مطالعه کرده بود استفاده کرد.

جنبه فلسفي لي منجر به پرسش و ارزيابي اصول فلسفي هنرهاي رزمي و مفهوم يينگ يانگ در ارتباط با نبرد فيزيکي شد. لي در هنرهاي رزمي به موقعيتي رسيد که مردم را در بخشهاي زيادي از جهان متحير ساخت، به خصوص در جهان غرب ديدگاه او درباره منطق مورد توجه قرار گرفت. از برخي جنبه ها اين موضوع قابل مقايسه با وضعيت ابن رشد (1126-1198) مي باشد که يک فيلسوف نابغه بود و در غرب با عنوان مفسر و شارح بهتر شناخته شده است. آثار فلسفي، حقايق، نظريات و نتايج غيرقابل مناقشه او درباره چندين موضوع فلسفي تأثيرگذاري فراواني در انديشه بسياري فلاسفه شرق و غرب در چندين حوزه علم داشته است. هرچند انديشه وي در هر دو جهان اسلامي و مسيحي طرد شد اما هيچ کدام به خصوص در برنامه درسي دانشگاههاي اروپايي قادر نبودند نتايج فلسفي وي را رد کنند.

يک دوست نزديک و دانشجوي بروس لي يک کشتي گير برجسته با قد هفت پا و سه اينچ به نام کريم عبدالجبار است که با او در فيلم ناکامل بازي مرگ هنرنمايي مي کند. کريم ساعتها با بروس بحث مي کرد و در اين حين بروس از قيد تمامي محدوديتها در راه رسيدن به سبک جيت کونه دو آزاد مي شد و از بحث درباره فلسفه و به خصوص شخصيت مورد ستايشي چون جلال الدين رومي (1207-1273) لذت مي برد که کيمياگر و صوفي معنوي و يکي از بزرگترين و قدرتمندترين متصوفه اسلام بود.

بزرگترين قهرمان مشت زني سنگين وزن جهان محمد علي (متولد 1942) نيز يکي از شخصيتهاي مورد علاقه لي بود. علي بينهايت به هنرهاي رزمي شرقي علاقه مند بود و بوسيله دکتر اون يونگ کيم رئيس فدراسيون جهاني تکواندو در بيست و هشتم ژوئن 1976 در کوکيوون در سئول کره جنوبي به صورت افتخاري گواهينامه کمربند سياه دان دريافت نمود. علي همچنين هنگامي که در 1979 از هنگ کنگ بازديد مي کرد به گرمي از سوي استاداعظم ماهيخوار سفيد، لوک چي فو مورد استقبال قرار گرفت.

روحيه مشت زني علي باعث تشويق بروس شد. بروس خود را در اتاقي زنداني نمود و به دقت مسابقات مشت زني علي را تماشا کرد تا روشهاي مشت زني خود را کامل کند. حرکات رقص مشت زني که مشابه حرکات علي است به روشني در فيلم راه اژدها طي نبرد پاياني با چوک نوريس نمايش داده شده است. بروس همچنين روشهاي گوناگون نبرد با دست خالي و روش مبارزه با چوب در سبک کالي (اسکريما) را از داني اينوسانتو از فيليپين که يک طرفدار مهم و دوست نزديک و دانشجوي بروس بود آموخت.

کالي يک هنر جنگاوري باستاني است که در فيليپين، مجموعه اي از جزاير در درياي جنوب چين ظهور کرد. اين جزاير در مسير تجارت پررونقي قرار دارد که ساکنانش را براي قرنها در تعامل با ملل ديگر قرار مي داد. ايشان همچنين تأثيرات مختلفي جذب مي کردند که به روشهاي جنگي خود انتقال مي دادند. اين شکل مؤثر از هنر رزمي در فيليپين جنوبي که جامعه بزرگي از مسلمانان فيليپين با نام مورو در آنجا زندگي مي کنند توسعه يافت. با اين حال برخلاف ساير هنرهاي رزمي آسيايي که ابتدا روشهاي بدون اسلحه را آموزش مي دهد در کالي وضعيت معکوس بوده و ابتدا اسلحه تعليم داده شده و در پايان روشهاي بدون اسلحه آموزش داده مي شود.

در حدود 100 سبک متفاوت در فيليپين وجود دارد که تحت لغت عمومي کالي دسته بندي مي شوند. اينها چنين تقسيم بندي مي شوند: سبک شمالي، سبکهاي شرقي مرکزي، روشهاي غربي و روشهاي جنوبي. مدتها قبل از مداخلات خارجي کالي به طور گسترده اي در تمامي مجمع الجزاير فيليپين به عنوان ابزاري در دفاع شخصي با استفاده از يک چوب، دو چوب، ترکيبي از چوب بلند و کوتاه يا خنجر مورد استفاده و تمرين بود. اين هنر رزمي به قدرت از تأثير فرهنگي اندونزي مسلمان الهام گرفته بود. طي فصل جشنها و مراسم تاجگذاري در حکومت سلطان ابوبکر در مجمع الجزاير سولو در 1450 سربازان مسلمان اغلب رقص شمشير که با نام دابوس شناخته مي شود انجام مي دادند.

با اين حال اولين بار هنرهاي رزمي فيليپيني در 1521 مورد توجه عمومي قرار گرفت. در اين زمان ناوگان اسپانيايي تحت فرماندهي سياح پرتغالي فرديناند ماژلان به جزيره سمر از ماکتان حمله کرد. ماژلان کوشيد قبايل مسلمان ماکتان را به مسيحيت درآورد. وي و همراهانش در لحظه ورود درگير جنگي وحشيانه برعليه بوميان شدند اما بوسيله هنر رزمي بومي جزيره نشينان رانده شدند. مهاجمان گرچه به سنگيني از تسليحاتي چون شمشير و تفنگهاي اوليه استفاده مي کردند اما در برابر چوبهاي بوميان که با آتش تقويت و استحکام يافته بودند کاري از پيش نبردند. راجه لاپو لاپو ماژلان را شکست داد و اولين قهرمان ملي فيليپين شد. وي اعتباري به عنوان يکي از استادان پيشتاز در هنرهاي باستاني يافت.

طي اواسط قرن شانزدهم در تايلند اولين انشعاب بزرگ مواي تاي (مشت زني تايلندي) از هنر معتبر سيامي کرابي کرابنگ (مبارزه با چوب و شمشير) اتفاق افتاد. اين رخداد تحت حاکميت نارسوان، شاهزاده سياه انجام شد تا تلفات آموزش کرابي (گونه تايلندي شمشير) کاهش يابد. اين همان دوره اي بود که مسلمانان فيليپيني سولو و ميندانائو در اوج قرار داشتند و اين موضوع در توانايي آنان طي قرون بعد انعکاس يافت.

آخرين اکتشاف ماژلان تلاشهاي بيشتري از سوي کونکويستادورهاي اسپانيايي برانگيخت که بعداً ساکنان محلي را با قدرت آتشين برتر خود شکست دادند. شکست پيامدهاي گريزناپذيري براي سلطنت اسلامي جزيره لوزون در شمال داشت زيرا منجر به گرايش به مذهب کاتوليک روم به استثناي مجمع الجزاير سولو و ميندانائو شد که در آنجا اسپانياييها با مقاومت فراواني از سوي موروها روبرو شدند.
مدتها پيش از حکومت استعماري اسپانياييها که تأثيري محونشدني بر فيليپين و فرهنگ آن نهاد مردم فيليپين روش خود را در طبابت، نجوم، مهندسي و يک زبان نوشتاري داشتند. افسانه ها مي گويند در قرن دوازدهم يک بوتون بوسيله ده داتوس (رئيس) که از بورنئو وارد پاناي شده بودند و در آنجا سکونت گزيده بودند تأسيس شد. بوتون يک مدرسه همگاني مرکزي بود که در آنجا رئيس به رهبران قبايل هنر کالي همراه با ديگر موضوعات دانشگاهي و کشاورزي را آموزش مي داد.

بيشتر نوشته ها بعداً بوسيله فاتحان اسپانيايي که تأثيرگذاري خود را بر بوميان تحميل مي کردند نابود شد. اين باعث ترويج اخذ روشها و لغات جديد در مفهوم کالي با استفاده از واژگاني شد چون آرنيس دمانو به معني کنترل کردن دست و اسپادا يي داگا (شمشير سخمه و خنجر) که بر توسعه اسکريما مشتق از اسگريماي اسپانيايي به معناي شمشيربازي تأثير نهاد.

طي سه قرن اشغال اسپانياييها تمرين و اجراي کالي و حمل شمشير را به طور تحميلي ممنوع کردند. در پاسخ به اين ممنوعيت چوبهاي باستون (خيزران) يا باهل (چوب سخت) جايگزين شد و کالي که به طور مخفيانه طي قرن هيجدهم و نوزدهم تمرين مي شد به طور ريشه اي تغيير کرد به طوري که روشهاي تعليمي قديمي با مفاهيم و روشهاي مبارزه جديد جايگزين شد. آرنيس دمانو در رقص مردمي و بازيهاي مورو مورو براي سرگرم کردن اسپانياييها ترکيب شد. ايشان هيچ گاه حرکات پيچيده رقص دست و پا را نفهميدند که شبيه کاتاي (اشکال) سنتي بوده و در نتيجه محتوي ضربات جنگي مخفي بود.

اکيناوا نيز در اوائل قرن هفدهم وضعيت مشابهي تجربه کرد. در آنجا نيروهاي ژاپني به جزيره حمله کردند. همه اسلحه ها جمع آوري شده و هنرهاي رزمي ممنوع شد. اين منجر به گسترش ايجاد تغيير در اسلحه ها مبتني بر مدلهاي اوليه چيني و اضافاتي از چندين اسلحه از ريشه جنوب شرق آسيا همچون کاما که يک داس بود و نانچاکو شد که متشکل از دو قطعه چوبي که بوسيله ريسمان يا زنجيري به يکديگر متصل شده بودند و در اصل براي خرمنکوبي برنج استفاده مي شد. اين اسلحه به خاطر استفاده بروس لي از آن در چندين فليم شهرت فراوان يافت.

روش مبارزه فيليپيني ديگري که تداوم يافت با روشهاي دست خالي اجرا شده و از سوي مسلمانان جزيره سولو و ميندانائو طي اشغال اسپانيايي استفاده مي شد کون تائو بود. اين روش بوسيله قبيله تاوسوگ از ميندانائو گسترش يافت و از حرکات جانوري و هر دو شکل مبارزه نرم و سخت استفاده مي کرد. تلاشهاي فراواني از سوي اسپانياييها براي تصرف و مطيع ساختن بخشهاي جنوب غربي فيليپين مسلمان به خاطر منابع غني و طلاي آن صورت گرفت اما اين تلاشها هميشه منجر به شکست از سوي کاليستاهاي (جنگجويان کالي) مورو مي شد که به نحو شورمندانه اي به مذهب اسلامي خود وفادار بودند و با جورامنتادوس (جنگ مقدس) به تهاجم اسپانيايي پاسخ مي دادند.

تبحر موروها در کالي به درجات متمايزي رسيد که بايد آن را به تعاليم ساعيانه اي نسبت داد که ايشان را قادر مي ساخت بر نقاط عصبي دقيقي از بدن با سرعتهاي برق آسا ضربه وارد کنند. موروها اين هنر را طي قرون با استفاده از روشهاي گوناگون در تلاشهايي پيگير حفظ کرده و ارتقا دادند و راهبردي منسجم در روح مبارزاتي خود به نمايش گذاشتند. داني اينوسانتو که يکي از معلمان مذهبي پيشتاز معاصر آمريکاست در اين باره مي گويد رزمندگان مسلمان با مذهب، شجاعت و توانايي جنگي بي همتاي خود در برابر فتوحات اسپانيايي مقاومت کردند.

پايگاههاي مسلمانان مورو مورد احترام واقع شده و به خاطر دانش و شجاعت استثنايي آنان که به شکست ناپذير ماندن آنان کمک رساند مستقل باقي ماند. کالي يک نظام کامل دفاع از خود است که شامل دامنه اي از انواع مختلف اسلحه هاي تيغ دار و چوبهايي است که در شکل و اندازه خود در تمامي منطقه جزاير جنوب شرق اقيانوس آرام متفاوت هستند. اينها شامل اسلحه هاي مشهور چون کاليس که با عنوان کريس بهتر شناخته شده است، يا بارونگ که يک شمشير با طول 18 اينچ با يک لبه مي باشد. هر دوي اينها به وفور از سوي موروها و تجار اندونزي که در اصل آنها را به فيليپين معرفي کردند مورد استفاده بود. يکي از اسلحه هاي تيغدار مورد علاقه که بوسيله کاليستاها مورد استفاده بود باليسونگ يا چاقوي پروانه خوانده مي شود که متعلق به تاريخي بيش از هزار سال قبل است. بسياري پانداي ها (شمشيرسازان مورو) و صنعتگران به کار ساخت تيغه هاي اصيل گوناگون ادامه داده اند که برخي از آنها نمونه هايي مشابه آنهايي است که در موزه آقا خان در جزيره ميندانائو به نمايش گذاشته شده است.

پس از پايان حکومت اسپانيا در فيليپين در 1898 که در نتيجه جنگ اسپانيا آمريکا رخ داد سلطنت مورو که در جنوب قبلاً همپيماني خود را با خلافت عثماني در استانبول اعلام کرده بود، به مقاومت ادامه داد. تفنگ آمريکايي تأثير اندکي بر شمشيرهاي کريس مورو داشت درنتيجه آنها تصميم به استفاده از رولور با کاليبر 45 گرفتند. شکست مشابهي بوسيله ژاپنيها تجربه شد که با رزمندگان مورو که پيشاني بندهاي قرمز مي بستند درگير شدند. تصوير چنين پيشاني بندهايي بوسيله ابو دوجانه در رزمجوي قرمز پوش ديده مي شود که تا پايان (مرگ) با هماهنگي و همخواني مي جنگد.

اسکريمادورها پيشاني بندهاي قرمز را همراه با لباسهاي سنتي مي پوشيدند چنان که استاد پرتغالي جيت کونه دوي بروس لي، دان اينوسانتو در فيلم بازي مرگ به نمايش مي گذارد. در تايلند مبارزان تايلندي به عنوان مبارزان معنوي متمايز مي شوند تا جايگاه آنان نسبت به گلادياتورهاي مدرن تميز داده شود. بنابراين مشت زن تايلندي ابتدا يک مونخون که پيشاني بندي سخت و تزئين شده (تاج) بوده و شيئي مقدس است که بوسيله هفت معبد بودايي متبرک شده است قبل از ورود به رينگ بر سر مي نهد. سپس رقصي سنتي با نام رام مواي قبل از نبرد انجام مي دهد. بسياري از حريفان و قهرمانان مشت زني تايلندي همچون قهرمان سابق سبک وزن تايلندي، عبدل سري سوتورن از اجدادي مسلمان بوده و توانايي قابل ملاحظه اي در اين هنر نشان داده اند.

برخلاف ساير هنرهاي رزمي آسيايي، کاليستاهاي مورو از نظر انضباط و هماهنگي ايدئولوژيک طي نيم هزاره از نبرد در دفاع از تماميت و استقلال خود جايگاه برتري دارند. در اين مورد نياز بوده است به درجاتي عالي از توانايي و دقت در مبارزه با دست خالي و استفاده از اسلحه هايي دست يافت که هنوز امروز هم مورد استفاده قرار مي گيرند. تمامي اينها ناشي از شرايط محيطي خاص فيليپين مي باشد.

برخي از بهترين اساتيد کالي در قرن گذشته که اولين بار دانش کالي خود را به آمريکا معرفي و ارائه کرده اند از گوروهاي (معلمان مذهبي) مسلمان الهام گرفته اند. اينها شامل افرادي چون استاد جان (همچنين با نام جوانيتو شناخته مي شود) و لاکوسته (1887-1978) که يکي از معلمان استاد داني اينوسانتو بوده است مي باشند. استاد داني بر اين اعتقاد است که استاد جان در بسياري بخشهاي فيليپين شامل اساتيد کالي مورو در جنوب آموزش ديده است. او در جنوب اسلام را پذيرفته و نامي اسلامي براي خود انتخاب مي کند تا از سوي تعليم دهندگان هنرهاي رزمي مسلمانان براي آموزش اسلحه هاي تيغ دار در فيليپين مورد پذيرش قرار گيرد.

يک نماينده به خوبي شناخته شده ديگر کالي استاد اعظم فلورو ويلابريل (1912-1992) است که در سبو در ويساياس متولد شد. او در کودکي کالي را از عمو و پدربزرگش آموخت و سپس به روستايي قبيله اي رفت تا تحت راهنمايي يک شاهزاده مسلمان نابينا در برترين مهارتهاي کالي به تبحر برسد.

آرنيس نوين بيشتر مبتني بر استفاده از چوب و روشهاي حرکت دست است تا پيچيدگي سنتي اشکال اجدادي که قبلاً در کالي استفاده مي شد. کالي پيش از اين در خفا بوسيله اساتيد به دانشجويان برگزيده و وفادار در مکانهاي دوردست آموزش داده مي شد. امروز آرنيس به طور معمول به عنوان يک دوره رسمي در دپارتمان آموزشهاي جسماني دانشگاه مانيل تدريس مي شود و محبوبيت رو به رشد آن علاقه بسياري از مشتاقان هنرهاي رزمي را از تمامي اروپا، استراليا و آمريکا برانگيخته است. ايشان در اشتياق براي آموختن هنر استثنايي فيليپيني از اساتيد مسلمان بومي و مسيحي به فيليپين مسافرت مي کنند تا بتوانند گسست علمي خود را پر کرده و اطلاعات خود را درباره اين هنر باستاني که بيشک مدتها به عنوان ستون فقرات جامعه فيليپين تلقي مي شده است افزايش دهند.

چهارچوب معنوي که در حوزه اسلام وجود داشته است به طور موفقيت آميزي از سوي مسلمانان چيني که دستاوردهايشان براي قرون متمادي در اوج قرار داشته است مورد استفاده قرار گرفت. ايشان پس از خود با ساختن امتدادي تاريخي و گشودن درهاي جستجو براي بسياري مسلمانان و غيرمسلمانان براي پيروي و آموختن مقدمات حقيقي کونگ فو نمونه کاملي از تبحر و دستاوردهاي علمي در هنرهاي رزمي از خود به جاي گذاشته اند. يک داستان جالب درباره يک استاد صوفي که حکمت خويش را با رايزني با يک استاد زِن ژاپني به مشارکت نهاده است درباره امام ابوالحسن علي ابن عبدالله الشاذلي (1196-1258) است. او در علاقه يافتن قطب (محور معنوي) دوران خود بود. ابوالفتح به او پيشنهاد کرد تا به مراکش برود، جايي که معلم خود را شيخ عبدالسلام ابن مشيش از فض يافت. او در کناره گيري از مردم در صخره اي در جبل عالم زندگي مي کرد. اولين بار که الشاذلي با استاد ابن مشيش برخورد کرد استاد به او گفت غسل انجام دهد. زماني که اين کار انجام شد استاد ابن مشيش به او گفت دوباره غسل انجام دهد. فقط در دفعه سوم بود که الشاذلي در نهايت دريافت و گفت من خود را از تمامي دانسته ها و تعاليم پيشين شستم. امام الشاذلي بايستي ذهن خود را از موانع آموخته هاي پيشين قبل از پذيرفتن روشنايي معنوي استاد قديس خالي مي کرد.

اين حکمت از سوي مردي فرهيخته که در طلب تعليم ديدن از سوي يک استاد زن بود در مثالي بيان مي شد. زماني که معلم شروع به صحبت کرد مرد فرهيخته مرتباً با گفتن اين که من اين را قبلاً مي دانستم سخن او را قطع مي کرد. استاد با صبوري گوش مي داد تا اين که در نهايت پيشنهاد کرد چاي بخورند. سپس استاد در فنجان شاگرد چاي ريخت تا لبريز شد. مرد فرهيخته فرياد زد کافي است، بس است، فنجان من پر شده است. استاد گفت همچون اين فنجان ذهن تو پر از ذهنيات و حدسيات توست. اگر ابتدا فنجان خود را خالي نکني چگونه مي تواني انتظار داشته باشي فنجان چاي مرا بچشي؟ براي کمک کردن به پاسخ فوري بدن به موقعيت، ژاپنيها از اصل مو (زن، تهي بودن، هيچ بودن) استفاده مي کنند تا به دانشجوي هنر رزمي کمک شود ذهن خود را از تمامي انديشه ها پاک سازد.

چنين حکمتي ريشه عميقي در انديشه مسلمانان، در تمامي تاريخ طولاني طبقات صوفيه و برادري دارد که در چين وجود داشته است. به اين ترتيب صوفيه نقش مهمي در حفظ اسلام طي قرنها سرکوب داشته و چندين طريقه صوفي اصلي وجود دارد که از سوي مردم هويي مورد احترام فراوان بوده و تأثير زيادي بر جنبه هاي فلسفي هنرهاي رزمي آنان داشته است.

نظريات اساسي اسلام باطني و رمزآلود در ترکيب با هنرهاي رزمي بوسيله استادان بزرگ تعليم داده شده و براساس حکمت آنان به نسلهاي بعدي انتقال يافته است. شاگردان در سراسر جهان در جستجوي اساتيد برجسته اي بوده اند که اعتبار آنان نشانگر مهارت رزميشان بوده و در تبحر آنان در قدرت دروني آشکار مي شده است. شيوخ برجسته صوفي هويي مرتباً راهبان بودايي را در رقابتهاي مختلف شکست مي دادند تا مشخص شود قدرت جادويي کدام يک برتري دارد. الهامات صوفيانه حتي بر يک سبک کونگ فوي اسلامي به نام کوا شي به معناي هفت مبارز تأثير نهاده است. کوا شي در اصل به يادبود هفت قديس صوفي مسلمان نامگذاري شد تا اين که بعداً اين نام به هفت شکل تغيير يافت. اين يک سبک بسيار محبوب در بين مسلمانان در ايالت هنان مي باشد که بعداً به ايالت شانکسي گسترش يافت.

سبک محبوب ديگر سبک کونگ فوي دروني هسينگ اي چوان که از استاد ما هسيه لي برجاي مانده و در بين مسلمانان چيني هنان اجرا مي شود. هسينگ اي چوان پس از آن که تحت غلبه مسلمانان توسعه بيشتري يافت برخي از پيوندهاي خود را با جهان بيني تائويي از دست داد. بسياري اساتيد برجسته در اين هنر تأثيرات اسلامي وارد کرده و آن را به عنوان سبک هنان به محبوبيت رساندند.

در مطالعه عميق معناي واقعي جهاد دروني، اساتيد کونگ فوي مسلمان قادر به مطيع ساختن دشمن درون شده و انرژي دروني خود را هماهنگ مي ساختند. اين توانايي بعداً منجر به مشارکت در توسعه مفهوم چئي کونگ به معناي انرژي دروني يا نيروي حياتي در چيني شد. اين يک نيروي فراگير است که از طريق تمرين مجموعه اي از تمرينات تنفسي ويژه که وجود دروني را پرورش و تقويت مي دهد قابل مهار مي باشد. چنين دستاوردي نتيجه تلاش بسياري اساتيد مسلمان کونگ فو مي باشد که تا امروز هرگاه در مورد کونگ فو سخن گفته مي شود با احترام از ايشان ياد مي شود.

چئي کونگ يا کوييگونگ براي قرنها بوسيله اساتيد متعدد کونگ فو مورد اجرا قرار مي گرفته است. ايشان تمام عمر خود را صرف تکامل و تعالي انرژي دروني خود که در ژاپني کي ترجمه شده است مي کردند. برخلاف شکل انرژي دروني چيني، هنر اسلامي پنتجک سيلات در مالزي و اندونزي به طور عمده متشکل از هر دو انرژي نرم و سخت و تحت تأثير قرآن بوده است. نمايندگان سيلات (لغت مالايي براي هنرهاي رزمي) در جستجوي الهام در تعليم ديدن هنرهاي رزمي مي کوشيدند. با اين حال عليرغم تلاشهاي بسياري اساتيد معاصر کونگ فو که تواناييهاي قابل ملاحظه خود را براي اثبات محدود بودن آن در مکتب خودشان به نمايش مي گذارند، راز انرژي و قدرت دروني تنها محدود به يک نژاد خاص نبوده است.

هنر بومي سيلات يکي از کاملترين و پيچيده ترين نظامات جهان است که تاکنون شناخته شده و تحت حمايت قرنها تنوع نژادي و غلبه معنوي بوده که در گستره هزاران جزيره مجمع الجزاير اندو مالزي وجود داشته است. پيش از استعمار اروپايي در جزاير، بسياري از فرهنگ شکوفاي مالايي تحت تأثير عربستان، چين، هند، تايلند و هندوچين بوده است.

پنتجک سيلات (به معناي آموزش مبارزه) در حدود قرن چهارم ميلادي ظهور کرد. افسانه ها مي گويند سرچشمه اين هنر به يک بانوي دهقان سوماترايي مي رسد که براي آوردن آب به کنار رودخانه مي رود و مبارزه اي بين يک ببر و يک پرنده بزرگ مي بيند. شوهرش او را به خاطر دير کردن سرزنش کرده و تصميم مي گيرد او را بزند اما او به سادگي با روشهايي که از تماشاي دو جانور آموخته بود حمله شوهرش را دفع مي کند. شوهر شگفت زده بعداً اين هنر را از همسرش مي آموزد. طبق نظر سوماترايي ها هنوز مي توان صحت اين داستان را با تصديق اين که برخي زنان در بين متخصصان اين هنر هستند ردگيري کرد. تعداد غيرقابل شمارشي از سبکهاي مجزاي متفاوت از پنتجک سيلات که در ناحيه بومي هستند وجود دارد.

يک نمونه عالي براي اولين بار در يک گردهمايي اساتيد سيلات در بوکيتينگي در غرب سوماترا در يکشنبه چهاردهم دسامبر 2003 اتفاق افتاد که در آن 79 پندکا (استاد) در سيلک تو (سيلات کهن) همگي در سن بالاي هفتاد سال هنر باستاني پنتجک سيلات را با اجراي روشهاي فخيم اما مؤثر و آکنده از جواني و چابکي به نمايش گذاشتند. کهنسالترين اجرا کننده برسيلاتورامي استاد ايبو اينياک اوپياک پالاتيانگ بود که يک بانوي کهنسال 104 ساله و استاد سيلات بود.

يکي از متمايزترين سبکهاي جالب در پنتجک سيلات در سوماترا که بوسيله مردم مينانگکابائو بوجود آمده است سبک ببر هاريمائو خوانده مي شود زيرا وضعيت و حرکات آن شبيه حالتهاي يک ببر است. با توجه به شرايط نمناک و گل آلود منطقه حالتي زمين گير مانند يک ببر قوز کرده نسبت به حالت و حرکات معمول ايستاده برتري دارد. اين يک نظام مبارزه فراگير است که در هر شرايطي چه بر روي سطوح لغزنده مرطوب، زمين نرم، زمين صخره اي يا حتي در اقيانوس قابل استفاده است. مبارزان هاريمائو در حرکات پا ماهر بوده و قادرند به طور مؤثري به حريف با ضربات لگد حمله کرده و چنانچه وي در محدوده حمله آنها باشد با پرتاب کردن خود به جلو از يک وضعيت قوز کرده وي را در برگيرند.

دانشجويي که علاقه مند به فراگيري پنتجک سيلات باشد ابتدا با معلم مذاکرات و مبادلاتي انجام داده و سپس موارد مورد نياز را ارئه مي دهد. پنج مورد بايستي ارائه شود: الف. مرغي کشته شود و خون آن بر زمين محل آموزش ريخته شود و اين جايگزيني نمادين براي خوني است که ممکن است از دانشجو ريخته شود. ب. تکه اي پارچه سفيد که به اندازه کافي براي پوشاندن جسد بزرگ باشد اگر دانشجو در تعليمات بميرد. ج. يک چاقو که نمادي از تيزي است که از دانشجو انتظار مي رود. د. تنباکو براي گورو (معلم مذهبي) تا در دوره استراحت خود دود کند. ه. مقداري پول تا با آن لباس نو براي گورو تهيه شود اگر لباسش در تمرينات پاره شود. اين تقاضاي غيردنيوي با يک سوگند دنبال مي شود که طي آن همه افراد تحت تعليم به قرآن سوگند مي خورند که برادر خوني يکديگر باشند.

تحت حاکميت هلند پنتجک سيلات ممنوع شد اما به طور پنهاني مورد اجرا قرار مي گرفت تا اين که تحت تأثير کارآمدي دفاعي خود طي اشغال ژاپنيها در جنگ دوم جهاني شيوع يافت. بعداً اين هنر جايگزين ورزش سبکي شد که قبلاً بوسيله هلنديها به طور اجباري يک سال براي پسران و دختران مسلمان آموزش داده مي شد. اين جايگزيني بوسيله ايکاتان پنتجک سيلات اندونزي که در 1947 بنيان شد صورت گرفت.

در مالزي برسيلات (به معناي با مبارزه انجام دادن) اجرا مي شود. اين هنر شامل روشهاي دست خالي و با اسلحه مي باشد و به زني با اين نام نسبت داده شده است که دانش اين هنر را در رؤيا آموخته است. برسيلات بيشتر از پنتجک سيلات اندونزي مشتق شده و شبيه آن است و خود به اشکال مختلف تقسيم مي شود. با اين حال از نظر روش متفاوت بوده و به دو سبک تقسيم مي شود. يکي بواه (به معناي ميوه) يک شکل مؤثر از مبارزه برسيلات است که هيچ گاه در انظار عمومي مشاهده نشده است زيرا دانشجويان اندکي که سوگند خورده اند پنهاني بودن آن را حفظ کنند به دانش رمزآلود دروني آن دست مي يابند. اين سبک از روشهاي مؤثر پا استفاده کرده و در طبيعت خود آکروباتيک به نظر مي رسد. سبک ديگر پولوت (به معناي برنج چسبناک) است که بسياري از شرايط جنگي خود را از دست داده و حرکات زيباي آن امروزه به عنوان رقص اجرا مي شود که در مراسم عروسي و تعطيلات عمومي نمايش داده مي شود.

تجابانگ يک باتون فلزي است که به صورت جفت استفاده شده و شبيه سا در اوکيناوا است. شايد نمونه هاي اوليه آن در فرهنگ هندو ريشه داشته باشد که در حدود قرنهاي چهارم و پنجم به اندونزي نفوذ کرده است. تجابانگ در اندونزي و مالزي بوسيله اساتيد سيلات استفاده شده و با آن مي توانند به طور مؤثري از خود در برابر شمشير و ديگر اسلحه ها دفاع نمايند. باديک يک خنجر مستقيم شبيه پروانه است که تبديل به نمادي براي مقاومت شده است. اين نماد به يادبود راجا حاجي از مالاکا استفاده مي شود که مبارزي مشهور است که در دوران اوج اقتدار هلنديها با شجاعت با آنان جنگيد.

يکي از مورد احترام ترين و رمزآلودترين اسلحه هاي تيغ دار کريس مي باشد. مبارز افسانه اي هوانگ تواه به عنوان اولين کسي که کريس حمل مي کرد تلقي مي شود. برخي مسلمانان مالايي بر اين باورند کريس از نشانهاي سلطنتي سلطان پراک مي باشد که از باقيمانده جرقه کعبه مقدس در مکه ساخته شده است. کريس در مسير زندگي مردم براي قرنها در خدمت آنان بوده است و قدرتهاي ماورا طبيعي داشته است که مي تواند مفيد يا آسيب رسان باشد. در حدود چهل نوع گوناگون از کريس وجود دارد و گفته مي شود زماني که خطر در نزديکي صاحبش باشد با لرزيدن در داخل غلاف به او هشدار مي دهد. طبق نظر متخصصان غربي گرچه غربيها اين ادعاهاي خرافي را مورد استهزا قرار مي دهند اما چنين باورهايي همچون هميشه قدرتمند باقي مانده اند.

در بين تمامي مداخلات خارجي، ورود صلح آميز اسلام از طريق بازرگانان عرب، محونشدني ترين تأثير را در زندگي ساکنان مجمع الجزاير بر جاي گذاشته است. طبق مستندات ساليانه کارگزاران رسمي چيني در تاريخ 674 مستنداتي درباره يک رئيس عرب که سرپرست يک سکونتگاه عرب در ساحل غربي سوماترا بوده است وجود دارد. برخلاف اسپانياي قرن شانزدهم اعراب دست به فتوحات يا استفاده از شمشير نزدند و ادعاي برتري براي تسلط بر ساکنان نداشتند بلکه صلح آوردند و فرهنگ و تمدن خود را با مردم کشوري شريک شدند که به عنوان وحشي ترين اقوام مورد هراس بودند. مارکو پولو (1254-1324) که چندين ماه در ساحل شمالي سوماترا در 1292 گذارنيده است تمامي ساکنان را به عنوان زناکار و آدمخواراني معرفي مي کند که دشمن پادشاهي پارلاک در گوشه شمال شرقي جزيره که مسلمانان در آنجا زندگي مي کنند هستند.

چنين انرژي دروني عميقي که به بيش از چهارده قرن قبل برمي گردد تأثيري ماندگار بر جهان اسلام گذاشته است. مطالعه عميق دانشي که در قرآن آمده است بوسيله اساتيد صوفي بر مبناي اصول درک باطني معرفت يا علم الباطن و الظاهر انجام مي شود که از نظر معنوي نفس را که در امتداد روح وجود دارد، به عنوان العقل الاول شناخته و پرورش مي دهد.

از جايي که قدرت متصوفه يوگاي باکتي و يوگاي جناني را با هم ترکيب مي کند تفکر از نظر بسياري بزرگان از طريق ذکر تقويت کننده حقيقي تواناييهاي معمول و مرموز آنان با رسيدن به يگانگي خداوند است. در يک سنت نبوي اين موضوع به روشني بيان شده است که يک ساعت مراقبه بهتر از شصت سال عبادت است. ابن بطوطه زماني که در جزاير مالديو بود يک شاهکار معنوي را در 1163 از ابوالبرکات گزارش مي کند که يک زاهد مراکشي است. او تبديل به قهرماني مي شود که جزاير را از يک ديو وحشتناک با تلاوت قرآن نجات مي دهد تا ديگر جزيره نشينان مجبور نباشند يک دختر باکره را به عنوان قرباني در اختيار ديو قرار دهند. او سپس جزيره نشينان را از بودايي به اسلام در مي آورد.

شکل ديگري از انرژي دروني بوسيله يک استاد سيلات در جاکارتا در 1964 به نمايش درآمد. طي يک نمايش بزرگ هنرهاي رزمي که با حضور استاد ناکاياما، چهره اي برجسته در اتحاديه کاراته ژاپن و ديگر مردان کاراته ژاپني با نمايش قدرت شکستن چوب انجام شد پس از تمام شدن تشويق حاضران يک مرد نحيف اندونزيايي که صخره بزرگي حمل مي کرد ظاهر شد. استاد ناکاياما و تيم کاراته او به خوبي صخره را مورد بازديد قرار داده و اعلام کردند با هيچ دست خالي نمي توان صخره را شکست. زماني که همه قانع شده بودند مرد نحيف سيلات کار براي پنج دقيقه تمرکزي قوي انجام داد، فنجاني آب بر روي انگشتان خود ريخت، دعايي خواند و فريادي بلند شنيده شد. صخره بدون آن که مرد سيلات کار حتي دست خود را بلند کند خورد شد. يک استاد سيلات با استفاده از همين اصل اگر بخواهد ضربه اي وارد کند با خواندن دعا و حرکت ساده دست پيش از ضربه زدن به حريف مي تواند اين کار را انجام دهد. حريف تأثير کامل مشت را احساس خواهد کرد. اين حرکت مي تواند به يک مهاجم که در يک فاصله مشخص قرار دارد هم آسيب برساند.
يک روند اسلامي شدن طي توسعه هنرهاي رزمي در داخل کشورهاي مسلمان جنوب شرق آسيا اتفاق افتاد که شکل دهنده رسوم سنتي آنان بود. در چين کونگ فو در بين مسلمانان در کوينگ زن سي به معناي معبد اخلاص و راستي که يک مسجد است انجام مي شود و نه يک معبد بودايي و از زبان مذهبي عربي استفاده مي شود. به عنوان نمونه براي آغاز يک حرکت از بسم الله به جاي تعظيم يا فرياد زدن کي آي که ژاپني ها براي ديدار معنوي انجام مي دهند استفاده مي شود.

کونگ فو از سوي مردم هويي مورد پذيرش قرار گرفت و تبديل به بخشي از برنامه مدارس، زندگي اجتماعي و زندگي مذهبي آنان به خصوص طي جشن فصلي رمضان در عيد فطر، عيد قربان و ميلاد پيامبر شد. جوامع هويي براي جشن در صحن مساجد گرد آمده و با نمايش وو شو پس از مناسک نماز سرگرم مي شوند. چنين اجراهايي شامل اقسام هويي کواشي که با نام هفت مبارز شناخته مي شود و سبک کهن اسلامي ليوهه کوان (مشت زني شش تقارن) که نامي اخذ شده از کلاه شش گوش مسلمانان است.

با اينحال در طي قرون نامهاي عربي مسلمانان به چيني تبديل شده است تا براي هر دو فرهنگ مناسبت داشته باشد اما اين باعث شده تاريخ نگاران چيني به مذهب افراد اشاره نکرده و دستاوردهاي مسلمانان چيني که در اسناد ملي ثبت شده است به درستي ارائه نشود. برخي مردان نام خانوادگي همسران هان خود را برگزيدند و ديگران نامهايي چون ما براي محمد، ها براي حسن، هو براي حسين، تا براي طاهر، نا براي ناصر، شا براي سالم و نامهايي چون ما، شا و زا انتخاب کردند. سيزده نام خانوادگي تنها از نام سيد سيني (چيني) اخذ شده است. يکي از فراوانترين نامهاي خانوادگي، خانواده ما در منطقه کانگجو در ايالت هوبي است. اين خاندان در اصل متعلق به استاد افسانه اي محمد ما هو (چنگ هو) که همچنين با نام زنگ هي (1371-1433) شناخته مي شود است که يک دريادار قهرمان با قد هفت فوتي، يک سياح و متخصص هنرهاي رزمي از ايالت يونان بود.

يک استراتژيست نظامي برجسته مينگ، فرمانده کوي جيکوانگ در اثر رزمي کلاسيک خود با نام جيکسيائو کسينشو برتري سه مدرسه مبارزه با نيزه را که تحت مديريت سه خانواده يانگ، ما و شا طي اواسط و اواخر سلسله مينگ بودند ثبت کرده است. علاوه بر اين اواخر سلسله مينگ شاهد مد رزمي هويي هويي شي با زو بود که يک روش تمريني رزمي با 18 مشت نزد مردم هويي بود که بهترين تمرين رزمي تلقي شده و بعداً در هواکوان زونگجيانگفا (گفتگوهايي درباره روش مشت زني گل) نوشته قهرمان مشهور شائولين، گان فنگچي بنيانگذار باک سي لوم و هواکوان (مشت زني گل) ذکر شد. گان فنگچي يک چهره محبوب در داستانهاي عاميانه چيني است که مانند ديگر راهبان شائولين با امپراطور فاسد کوينگ، يونگزنگ (حکومت 1723-1735) مخالفت مي کرد. همچنين مدارس وو شو طي اواسط و اواخر سلسله کوينگ به شدت رواج يافتند که برخي از آنها بوسيله اساتيد مسلمان وو شو تأسيس شدند.

روشهاي مبارزه با نيزه از طريق سلسله اي از خانواده هاي مسلمان در طي قرون متمادي باقي مانده اند و هنوز امروز تمرين مي شوند. طبق نظر استاد اعظم ما کسياندا (تولد 1932) يکي از تنها چهار استاد در حال حيات وو شو و جوانترين فردي که تاکنون رتبه نهم دوان (بالاترين سطح) را کسب کرده است، پدرش استاد اعظم ما فنگتو در اثر خود با نام يويي لو (فهرست بازيها) ثبت کرده است که هر دو خانواده ما و شا خانواده هايي از ريشه هاي مسلمان بوده اند. استاد اعظم ما کسياندا همچنين معلم استاد گو کسيان که نقش مهمي در فيلم ببر غران، اژدهاي پنهان و لي لين جي (جت لي) ستاره فيلم مشهور معبد شائولين و قهرمان تواناي پنج رقابت ملي وو شو بوده است که مهارتها و علاقه آتشين او مشخصات اجراهاي بروس لي و جکي چان را در خود جمع کرده است.

يک هويي مسلمان ديگر که رتبه نهم دوان را دارد استاد اعظم زانگ ونگوانگ است که تحت تعليم عموي استاد اعظم کسياندا، استاد اعظم ما يينتو بوده است. يکي از اساتيد متعدد مسلمان کونگ فو که تأثير و مشارکتي محونشدني طي تمامي طول عمر خود در يکي از بزرگترين گنجينه هاي چين در قرن گذشته برجاي نهاده است استاد اعظم وانگ زيپينگ (1881-1973) است که بيشتر با عنوان شير کونگ فوي چيني شناخته مي شود. از دوران سلسله يوان که دوره اوج اسلام در چين بود مسلمانان چيني با نام هويي شناخته مي شوند. ايشان از نظر جغرافيايي در تمامي چهارده ايالت چين و در هر شهر بزرگ پراکنده اند، با اين حال تمرکز زيادي در منطقه خودمختار نينگکسيا هويي در مرکز چين دارند. ايشان رسوم و نامهاي خانوادگي چيني اخذ کرده و هنگام تمرين وو شو لباسهاي محلي همراه با عرقچينهاي سفيد اسلامي مي پوشند. صرفنظر از اين مورد ايشان نسبت به چينيهاي بومي هان غيرقابل تشخيص هستند.

با اين حال مسلمانان در چين از قرنها نزاعهاي داخلي، سرکوب و بلاياي ويرانگر که ناشي از تهاجم خارجي به چين بوده است رنج برده اند. اثر تاريخي المسعودي (وفات 957) با جزئيات درباره قتل عام صد و بيست هزار نفر که بيشتر از ريشه مسلمان بوده اند سخن گفته است. تحت حاکميت حاکمان گوناگون به خصوص سلسله کوينگ (1644-1911) ظلم و جنايت وجود داشته است. مانچوها که برخلاف بيشتر هان ها از يک گروه اقليت بودند حکومتي خشن داشتند. در اين دوران مسلمانان از مردم هان جدا مي شدند و مجاز به آموزش چيني نبودند و اين منجر به دشمني بين اين دو اجتماع و دسيسه هاي سياسي مانچوها شد. ايشان عليرغم وفاداري مسلمانان، به تلخي ايشان را سرکوب کرده و محدوديتهايي درباره روش لباس پوشيدن، عبادت کردن، ساختن مساجد و انجام سالانه حج بر مسلمانان تحميل نمودند.

مسلمانان چين با تشبه جستن به اجداد دلير عرب خود در چندين قرن قبل، از اجراي رسم کئو تو (تعظيم) در برابر امپراطور هسوان تسونگ امتناع کردند. انضباط در چنين تشکيلات متعالي از طريق تعاليم مذهبي که ريشه در نظريات اسلامي دارد پرورش يافت و راه را براي جديت و متابعت از اساتيد وو شو که اغلب نقش امام را بازي مي کردند هموار ساخت.

در صحبتهاي عمومي زماني که درباره کونگ فو (گونگ فو در کانتوني) سخن گفته مي شود اين لغت عمومي به نظر مي رسد در واقع صدها هنر مبارزه از هنرهاي رزمي چيني را شامل مي شود. با اين حال معناي دقيق آن مهارت يافتن در يک هنر يا تلاش و تمرين زياد است به عنوان مثال امام محمد ابن ادريس الشافعي (767-820) زماني به استادي در تيراندازي رسيد که توانست يک هدف را ده بار از ده بار بزند. يک دانشمند مسلمان که بيشک در کونگ فوي مسلمانان مشارکت داشته و از چين ديدار کرده است استاد دانشمند و نابغه ابوريحان البيروني (973-1051) است که چهار دهه از زندگي خود را صرف مسافرت به قسمتهاي مختلف جهان اسلام شامل هند کرده است. او در هند بيش از ده سال اقامت کرده و در سانسکريت و نجوم هندي به استادي رسيد. استاد البيروني با فيلسوفان هندي که جاپا يوگا را به زبان سانسکريت مي خواندند به مباحثه درباره باورهاي هندوييشان نشست. علاقه مندي او به هنر هندي يوگا در ترجمه محققانه او از يوگا سوترا از پنتنجلي به عربي آشکار مي باشد.

ابن بطوطه (1304-1369) که يک سياح و مسافر بود نيز بسياري از اهل يوگا را در هند ديده است. او از آنان به عنوان مرداني با تواناييهاي خاص که از رژيمهاي غذايي سخت پيروي کرده و از سوي سلطان مورد بزرگداشت هستند ياد مي برد. در سيلان (سريلانکا) چهار مرد يوگا در مسافرت او در زيارت سالانه کوه سرنديب (قله آدم) با وي همراه شدند. در چين ابن بطوطه مورد خوشامدگويي قرار گرفته و ذکاوت و تبحر هنرهاي مردم چين را ستوده است. در هنگام ورود او شيپورها و بوقها و طبلها نواخته شدند و سپس انواعي از تفريحات شامل شعبده بازي اجرا شد که بيشک وو شو و آکروبات بازي را در اجراي خود با يکديگر مخلوط کرده بوده اند. او همچنين گزارش کرده است که بانوان مبارز و محافظ شخصي در سراسر جنوب شرق آسيا ديده است. منطقه اي که اجراي هنرهاي باستاني سيلات و کالي در آن حضور اساسي دارد.

در کلکته، جنوب هند، که ابن بطوطه در يک مأموريت ديپلماتيک به چين از آنجا به کشتي نشسته است يک سبک شمالي از هنر رزمي هندي باستاني با نام کالاريپاياتو وجود دارد. کالاري به معناي ميدان نبرد و پاياتو به معناي تمرينات مي باشد. از نظر جغرافيايي اين هنر به دو سبک شمالي و جنوبي تقسيم مي شود. همچون کونگ فوي چيني متشکل از مبارزات بدون اسلحه و با اسلحه است و از روشهاي مخفي براي ضربه وارد کردن به نقاط حياتي استفاده مي کند. ابن بطوطه تحت تأثير مهارتهاي رزمي ايشان قرار گرفته بود. يک بار زماني که دهلي را به مقصد چين ترک کرده بود براي دفاع از خود در برابر مهاجمان سودمندي آن را شاهد بود. حدود يک دهه پس از آن که ابن بطوطه چين را ترک کرد يک شورش دهقاني به رهبري زو يوانگزانگ (1328-98) رخ داد. او يک يتيم بود که در معبد شائولين بزرگ شد و در آنجا در هنرهاي رزمي به استادي رسيد. او در شغل اوليه خود به عنوان محافظ شخصي اين تبحر را نشان داد. بعداً زو مغولها را عزل کرده و سلسله مينگ (درخشان) (1368-1644) را تأسيس نمود.

بسياري مسلمانان در بنيانگذاري سلسله مينگ مشارکت داشتند. ايشان فرماندهان مشهوري چون چانگ يويي چونگ، هو دا هاي، مو لينگ، لان يويي، فنگ شنگ، دينگ دکسينگ که متخصصان عالي رتبه هنرهاي رزمي بودند و بخشي از ارتش انقلابي امپراطور زو يوانگزانگ و متحدان نزديکش بودند. گفته مي شود فرمانده چانگ يوچون مسؤول گسترش فن مشهور کايپينگ کيانگفا (هنر کايپينگ استفاده از نيزه) بوده است که هنوز امروز در بين علاقه مندان به وو شو محبوب مي باشد.

طبق نظر يک پژوهشگر، جينگ چي تانگ (نويسنده تاريخ اسلام در چين) امپراطور زو يوانگزانگ (چو يوان چانگ) و پسرعمويش کوه شيائو تزه هر دو مسلمان بودند. همسر زو با نام ما از خانواده ما از چي من، در ايالت آنهويي بود. در اين ايالت نام خانوادگي ما يک نام خانوادگي مشهور مسلمانان در سراسر سلسله هاي مينگ و چينگ بوده است. آقاي جينگ اضافه مي کند زماني که کسي به لحظه بالاترين رتبه رسمي مي رسد تمايل به رها کردن مذهب خود دارد با اين حال دوره مينگ بيشک دوره طلايي اسلام در چين بود، دوره اي که مسلمانان به طور کامل در جامعه هان امتزاج يافته و به خاطر وفاداري خود مورد ستايش بودند.

زماني که زو دولت خود را در نانکينگ مستقر ساخت مسجدي بسيار بزرگ به نام چين جويه (روشنايي ناب) ساخت و شعري با صد کلمه به آن اهدا کرد که در آن به کتاب مقدس قرآن اشاره شده است. پيش از آن که جوامع مسلمانان تحت عنوان شعار همه مسلمانان برادرند در سلسله يوان زندگي کنند چالشهاي فراواني پيش آمد. مساجد در بسياري بخشها ساخته شدند و مسلمانان در حوزه هاي مختلف دولت به کار گرفته شدند. يک نمونه چن يو يک فرمانده نظامي مسلمان هويي و يک متخصص هنرهاي رزمي که در 1447 براي احياي مسجد دونگ سي در بيجينگ انفاق نمود. اين مسجد با نام فامينگ سي (معبد ترويج روشنايي) نيز شناخته مي شود. در اين دوره همچنين مسلمانان هنرهاي رزمي را در مقياسهاي بزرگ توسعه داده و اجرا مي کردند.

زماني که يک مسلمان چيني مهارتهاي کونگ فوي خود را با اجراي يک فرم (معادل کاتا در کاراته) که مجموعه اي از حرکات متوازن دست و پا و سپس با معلق زدن به اتمام مي رسد نشان مي دهد يک تماشاگر بيگانه به سرعت اين حرکات را مي شناسد و آن را به کونگ فوي شناخته شده چيني نسبت مي دهد. اما عليرغم شباهت ظاهري که به نظر مي رسد اينها از ريشه هاي يکسان باشند، اينها در واقع از حالات مذهبي و معنوي دروني کاملاً متفاوتي برآمده و ذاتاً ناسازگار هستند.

چنين تقسيماتي درون اقليتهاي قومي مورد توجه قرار گرفته و هرکدام مهارتهاي مبارزاتي خاص خود را دارد که با نام جيائو من شناخته مي شود. به ويژه بين مدارس گوناگون سبکهاي کونگ فو در جوامع مسلمان هويي در بخشهاي شمالي و جنوبي چين هم تقسيماتي وجود دارد که با عناوين مشهوري مانند مشتهاي جنوبي، لگدهاي شمالي، مشت زني چا (که در ايالت شاندونگ ريشه داشته به تمام چين گسترش يافته) دسته بندي مي شوند. علاوه بر اين بسياري سبکهاي کونگ فوي مسلمانان همچنين براساس شهر و ايالتي که در آن زندگي مي کنند دسته بندي مي شوند.

امپراطور چنگ تي که از 1506 تا 1521 حکومت کرد بسيار تحت تأثير هنرهاي اسلامي بوده و مشتاقانه پيگير آنها بوده است. او حتي زبانهاي سانسکريت، تارتار و عربي مي دانست و حتي زمزمه هايي در قصر وجود داشت که او به اسلام گرايش يافته است؛ بسياري از خواجه هاي قصر مسلمان بودند. طرحهاي اسلامي بر روي ظروف چيني قابل مشاهده بوده و خطاطي عربي داشتند. به خصوص رنگهاي آبي و سفيد در اين دوره فراوان و مشخص بودند و طرحها به دو نوع اسلامي و اژدها تقسيم مي شدند. درپوش يک جعبه نوشته از اين دوران داراي عبارت قصاري به عربي است که مي گويد تعالي را در خطاطي بجوييد که يکي از کليدهاي وجود است. بر روي ديواره هاي قسمت اصلي جعبه به فارسي چنين نوشته شده است که دانش کيمياي بي قيمت و ناداني زياني بي درمان است. خطاطان مسلمان هويي بر حروف چيني تأثير نهاده و سبک و طرح متمايز خود را بر آن افزوده اند.

اگرچه در امپراطوري کهن مردي که در کونگ فو استاد باشد به سختي مي تواند امرار معاش کند اما مسلمانان اين اين گسست را پر کرده و ميراثي از خود با داستانهايي از اساتيد بزرگ کونگ فو برجاي نهاده اند که در جستجوي معنويت اسلامي و حقيقت دروني بوده و در برابر امپراطوران فاسد، دسته هاي راهزن و جنگهاي داخلي قرار مي گرفته اند. اساتيد مسلمان کونگ فو در رسيدن به اوج خلاقيت فيزيکي و قدرت دروني اعجاب انگيز در ابعاد گسترده کوشيده و موفق بوده اند و اين دارايي ارزشمندي براي چين در طول قرون متمادي بوده است.

کليد معنوي قرآن مقدس است که به طور سنتي تنها به عربي معتبر است و قدرتهاي معجزه آسا در برقراري ارتباط و تجسم افکار دارد. نظام نوشتاري عربي الفبايي با 28 صامت دارد و تقريباً تمامي حروف از يک ريشه ساده مشتق شده اند. مردم هويي هنوز بر اهميت عربي تأکيد داشته و آن را يکي از زبانهاي خود مي دانند. البيروني که عرب نبوده و در هر دو زبان مهمان بود احساس خود را چنين نگاشته است: دين و امپراطوري ما عرب است. قبايل تحت حاکميت اغلب به يکديگر مي پيوندند تا به دولت مختصاتي غيرعربي بدهند. اما ايشان قادر نبوده اند به هدف خود برسند و تا زماني که صداي اذان در گوشهايشان پنج بار در روز طنين مي افکند و قرآن به عربي روشن بوسيله نمازگزاران که در پشت امام ايستاده اند خوانده مي شود و پيامهاي روحبخش آن در مساجد وعظ مي شود و آنان در گردهمايي حضور مي يابند، پيوند اسلام نشکسته و قلعه هاي آن نابود نخواهد شد.

رشته هاي دانش از همه کشورهاي جهان در قالبي زيبا و سحرانگيز به زبان اعراب ترجمه شده است و عليرغم اين واقعيت که هر قوم زبان خود را زيبا مي داند چرا که به آن عادت کرده و آن را به طور روزمره استفاده مي کند، زيباييهاي اين زبان در رگها و فن کلام مردم اين کشورها جريان يافته است. من براساس تجربه مي گويم زيرا من در زباني پرورش يافته ام که در آن باعث شگفتي است که شاخه اي از دانش را تقديس نمود. بنابراين من به زبانهاي عربي و فارسي وارد شدم و در هر دو زبان مهمان هستم ولي تلاش کردم آنها را بياموزم اما من به جاي تحسين فارسي، عربي را تأييد مي کنم.

براي تضمين اين که زبان عربي که به طور معمول در جامعه هويي استفاده مي شد هيچ گاه فراموش نشود هنر مبارزه مرگبار تان تويي (پاهاي جهنده و خورد کننده) ظهور کرد. اين هنر به طور خالص مبتني بر الفباي عربي بوده و در اصل پيش از ترجمه به نام کنوني آن با عنوان ده مسير در لگد جهنده، مجموعه تمرينات آن بر اساس مسيري که براي هر حرف از 28 حرف الفباي عربي قرار داده شده است انجام مي شد. فرآيند رمزآلود علم الحروف در اسلام متشکل از افزودن ارزش عددي ابجد در يک کلمه و ساختن کلمات ديگر است.
هنر تان تويي بوسيله استاد چا مي ار (در عربي جميل) از سينکيانگ ( کسينجيانگ) حدود چهارصد سال قبل طي سلسله مينگ آغاز شد.

تان تويي يک سبک تأثيرگذار جهاني است که در بسياري سبکهاي متفاوت ديگر شامل کونگ فوي شائولين، شاخه اي از آخوندک و وو شوي امروزي و همچنين سبک باک سيل لوم پاي (شائولين شمالي) از گان فنگچي که يکي از چهار نظام اصيلي است که در معبد شائولين هنان تعليم شده و راهبان شائولين تان تويي را در برنامه نمايشي خود ترکيب مي کنند وارد شده است. با اين حال قدرت رمزآلود زبان عربي که در جامعه هويي در چين مورد استفاده عمومي بود بوسيله استادان اندکي در گذشته درک شد.

ويرايش جديد از وو شوي امروزي که بعد از تشکيل دولت خلق چين ايجاد شد مبتني بر ويرايش اسلامي از چا چوان (مشت زيبا) با اخذ ده مجموعه همچون مشت بلند و مجموعه هاي متفاوت ديگر بوده است. ملاحظه ويژه اي از سوي دولت چين براي اخذ ويرايش اسلامي (مشت) از جيائو من به معناي فرقه مبارزاتي صورت گرفته است به نحوي که از ميان بسياري سبکهاي ديگر وو شو که وجود دارند اين سبک مورد توجه بوده است، زيرا مسلمانان چيني در درون جوامع خود فعاليت داشته و مداخله غيرقانوني با گروههاي اقليت ديگر کمتر داشته اند. به اين ترتيب توافقي عام وجود دارد که مشت اسلامي خالصتر و يکي از قدرتمندترين هاست به طوري که عمق و روشهاي مقدس آن در طول قرون دست نخورده باقي مانده است.

نمونه اي از چنين غيبگويي حروف در مورد استاد ابن عربي زماني که در شهر فض بود و با يک مرد پرهيزگار درباره آينده لشکرهاي المحاد که از طريق تنگه ها به اسپانيا رفته بودند بحث مي کرد آمده است. مرد زاهد مي گويد خداوند به ياران خود امسال وعده پيروزي داده است چنان که در کتاب خدا در اين عبارت آمده است فتحاً مبينا. شگفت آن که ارزش عددي اين عبارت برابر با سال 591 است و اين معادل دقيق سال هجري در تقويم مسلمانان براي پيروزي خليفه المحاد يعقوب المنصوربرعليه مسيحيان در الارکوس در سال 1194 است.

بنابراين تعجب برانگيز نيست که رموز دانشي که در بين مسلمانان در طي قرون منتقل شده است به طور رمزآلودي از طريق کاربرد روشهاي زنده و عملي کونگ فو انتقال يافته باشد. اين همچنين يک نظام منحصر به فرد است که متضمن پيوندهايي با زبان بهشتي (عربي) و ميراث زباني به جاي مانده از اجداد عربشان بوده و نيز در دفاع از خود کاربردي مفيد داشته است. در جزيره بايقي الزيتون (کوانزو) در حدود ده هزار نفر از نوادگان اعراب با نام خانوادگي گو وجود دارد که سنگ قبر آنان به هر دو زبان عربي و چيني حک شده است. اجراي کونگ فو از سوي مردم هويي در طول قرون متمادي منجر به شکل گرفتن بسياري نظامهاي وابسته که به طور وسيعي در بين جوامع هويي چيني محبوب مي باشند شده است.

با اين حال به خاطر شکنجه اي که ايشان طي قرنها از آن رنج برده اند مسلمانان چيني هنرهاي رزمي خود را درون جوامع خود محدود نگه داشته اند. هنرهاي رزمي مسلمانان ممکن است قرنها پيش طي فصل زيارت از طريق مسلمانان چيني که ديگر بازنگشته اند به عربستان منتقل شده باشد. گسترش هنرهاي رزمي در عربستان ممکن است به خاطر طبيعت جامعه اي که اعراب به زندگي در آن عادت کرده اند محدود بوده است. در هنگام اذان مغازه داران در دکانهاي خود را از ترس دزد نمي بندند و فقط به سمت مسجد مي روند تا در نماز جماعت شرکت کنند.

اساتيد کونگ فوي مسلمان چيني به طور قابل توجهي براي قرنها در هنرهاي رزمي بومي چيني مشارکت داشته اند و در مسيري توقف نيافتني از تخصص خود به اوج رسيده اند هرچند بسيار اندک از شخصيت باشکوه و اعتبار باعظمت ايشان در جهان خارج مورد اشاره قرار گرفته است. با اين حال پيشرفتهاي فناوري جديد در ارتباطات راه را براي معرفي هنرهاي رزمي اسلامي به جهان خارج هموار ساخته است. هرچند هنوز معرفي نامتعادل و نامنصفانه جامعه هويي و درگيري فعلي آنان در جريانهاي سکولار بايستي حل شود.

پيش از پايان قرن بيستم بسياري تغييرات رخ داد که تأثير فراواني بر هنرهاي رزمي شرقي برجاي نهاد. پيشرفتهايي که پيش آمد مفهوم مرکزي فلسفي اين هنرها را از حوزه توجه خارج کرد حال آن که اين پايه هنر بوده و درنتيجه با اکتفا به ارزش مبارزاتي، اين هنر به يک ورزش تفريحي يا حتي يک بازي کامپيوتري که امروز به طور معمول زندگي بسياري جوانان را در غرب و شرق پر کرده است تبديل شده است. در ژاپن سالنهاي بازي کامپيوتري پر از بازيهاي جديد مبارزه مانند کيک بوکسينگ آمريکايي يا بازيهايي مبتني بر فليمهاي بدلکاري قهرماناني مانند جکي چان شده است. روح کونگ فو به خصوص در ربع پاياني قرن بيستم در خون بسياري تمدنها در جريان قرار گرفته است. اين هنر ذهن بسياري از متفکران در شيوه هاي مختلف زندگي را به خود مشغول داشته است تا با عطش قطره اي بيشتر از فلسفه اين هنر به دست آورند و در سبکي به تبحر برسند که پيش از اين طي هزاران سال به تکامل رسيده است.

در جامعه جديد غربي شايد کسي اين طور فکر کند که بالاخره به کيمياي جاودانگي دست يافته است اما ناگهان خود را در يک جهان غربي آشفته از مدرنيته مي يابد که با منظره اي نامتناهي از يک هنر، به پيشتيباني هزاران الگوي پيچيده و رفتارهاي رمزآلود و غيرقابل توضيح با علم جديد در حالي که مشتاق درک آن است بلعيده مي شود.

در هر حال مسلمانان هويي چيني به طرز ناگسستني براي قرنها در پيوند با هنرهاي رزمي بوده اند و هر معمايي که در اين کتاب بوده از طريق سفري پرزحمت حل کرده اند که نيازمند صبوري يک قديس براي پرکردن گسست علمي است که مضطربانه از سوي جهان غرب مطلوب بوده است. اين گسست به روشني از سوي بسياري زائران غربي که سفر مقدس خود را به جهان شرق انجام مي دهند و در طلب فراگيري و افزايش دانش خود با اشتياقي نامتناهي هستند به نمايش درآمده است.

زماني که فرش پرنده به آشيانه شرق مي رفت نيروي جادويي با جرياني قدرتمند از نيروي نافذ حس مي شد اما در بازگشت قدرت جادويي محو شد چنان که گويي در هوا آلوده شده است. تا زماني که تعارض کونگ فو از نظر فکري درک و حل نشود تمدن غرب هنوز بايد جوابگوي تمدن شرق باشد. امروز هنرهاي رزمي ديگر پديده اي نادر چنان که نيم قرن قبل بود نيست، آن اکنون متعلق به تمام جهان است هرچند سنت اخلاقي و شاهکارهاي فوق العاده غيرطبيعي آن در زادگاهش باقي مانده است. حسن البصري (642-728) يک دانشمند مشهور که بسياري شاگردان در حلقه خود جذب کرده بود و در زماني که طي سلسله اموي فعاليت فکري دچار پسرفت شده بود آن را احيا نمود، زماني گفت: دنيا پلي است که بايد از آن گذشت نه آن که بر روي چيزي بسازي.

ميراث مسلمانان در تأثير هنرهاي رزمي که از بيابانهاي عربستان تا معبد شائولين چين امتداد يافت همچون نبض بزرگي در قلب چين مادر ادامه خواهد يافت زيرا فنجان با پذيرفتن هر قطره اي از فضيلت تهي نخواهد ماند و تنها زماني که گسست در نهايت پر شود پر خواهد شد. با همراهي پروردگار از اشتباه در امان خواهيم بود و کدورتهاي قلبمان پرنور خواهد شد. در هنگام فجر مسلمانان هويي در ميدان جمع شده و براي يک سفر هزار قدمي آماده مي شوند که با يک ترانه شرقي آهنگين براي نماز فجر تکميل مي شود.

زيرنويس: اين نوشته ترجمه اي از اين متن پی دی اف است.
همه بخشهاي متن مورد تأييد مترجم نيست. در متن اصلي مقررات
سخت گيرانه اي درباره حق تأليف و انتشار اين نوشته در نظر گرفته شده است.

هیچ نظری موجود نیست: