۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

در حاشیه تاریخ تمدن اسلامی 3

رويکرد ما به تاريخ تمدن اسلامي در ايران چه در جنبه دولتي و رسمي و چه در جنبه دانشگاهي و غيررسمي به نظر وضعيت مناسبي نداره. نگاه ايدئولوژيک و فرمايشي به تاريخ تمدن اسلامي به عنوان مثال در رسانه دولتي در جهت توجيه و مثبت جلوه دادن تمدن اسلامي از جايي که نابالغ و عجولانه است اذهان پرسشگر و دقيق رو جذب نمي کنه بلکه اگر به حد تکرار و اصرار برسه مي تونه مخاطب رو نسبت به اين موضوع دلزده و گريزان کنه. در اين باره مي شه به اشارات تاريخي دکتر پورازغدي هم اشاره کرد. دو نکته مثبت در صحبتهاي ايشون وجود داره؛ يکي سخنرانيهاي پرحرارت و شورمندانه در حوزه تاريخ تمدن اسلامي که به درستي منعکس کننده اهميت و فوريت طرح چنين مباحثي در فضاي فکري کشور هست و دوم نگاه جامع به تاريخ تمدن اسلامي و مقايسه اون با شرايط اروپاي مسيحي قرون وسطي و اوائل دوران مدرن که نزديکي زيادي با حوزه مورد علاقه و کار من در بازگشت به آينده داشته. اما اشکال مهم ايشون نگاه شديد ايدئولوژيک و يکطرفه و محروم کردن تمدن غرب از بيشتر دستاوردهاي مثبتي است که داشته. اشکال دوم تريبونهاي رسمي که به نوعي در دل اشکال اول قرار مي گيره نوعي نگاه ملي به تاريخ تمدن اسلامي است. البته طرح چنين ديدگاهي در تريبونهاي رسمي قبل از اين که واقعاً جنبه اي ناسيوناليستي داشته باشه احتمالاً قصد برتر نشان دادن مذهب شيعه داشته يا در جهت جذب و حساس کردن مخاطب ايراني انجام مي شه. نمونه روشن چنين رويکردي در مورد دکتر ولايتي صدق مي کنه که در برنامه هاي مختلف شبکه چهار حضور پررنگي داره. درباره لوازم و پيامدهاي چنين رويکردي که نقش ايران رو از کليت نقش آفريني تمدن اسلامي پاره کرده و جدا مي کنه قبلاً نوشته ام و اينجا بيشتر بهش نمي پردازم. رويکرد دانشگاهي و غيررسمي به تاريخ تمدن اسلامي تا جايي که طي دو ماه اخير تونسته ام به برخي وبلاگهاي مرتبط در اين باره سر بزنم يا کمتر از اون، عناوين مقالات مجلات مرتبط رو ببينم هم نشان چنداني از اميد و حيات و نشاط نشون نمي ده. اغلب به نقش فلان خاندان در فلان حکومت محلي پرداخته اند يا به بررسي اهميت و تاريخچه يک بناي تاريخي ايراني يا بررسي و تصحيح يک کتاب از يک نويسنده قرون ميانه اسلامي پرداخته شده. البته چنين پژوهشهايي همت و پيگيري و دقت فراواني لازم داره اما منطقه اي و جزئي است. نگاه کلان و پرسشهاي اساسي مطرح نمي شوند. آيا لازم نيست در چنين سبک و سياقي هم نوشته هايي داشته باشيم؟ گويي نويسندگان و دست اندرکاران اين حوزه يا نگاه غالب تاريخي غربي درباره نقش تمدن اسلامي در زندگي امروز رو پذيرفته اند يا نياز چنداني براي نوشتن در اين مورد و به چالش کشيدن اين نگاه در جامعه امروز ايران احساس نمي کنند.

چند روز قبل به مناسبت مراسم روز جهاني فلسفه سخنراني دکتر ديناني رو از تلويزيون مي ديدم. سخن وقتي به اينجا رسيد که مهد فلسفه کجاست اول اشاره کردند شواهد متقني درباره اين وجود داره که سقراط يوناني تحت تأثير ايران بوده و تعاملات فکري فراواني بين يونان و ايران در آن دوران وجود داشته. و در جايي ديگر اشاره کردند اگر غربيها دنياي خارج از اروپا رو وحشي و بربر مي دونند کوروش هخامنشي بيانيه حقوق بشر داشته. اين سخن با تشويق حاضران (ايراني) همراه مي شه. سخن اينجاست که چنين حرکتي نشان دهنده احساس نياز نخبه هاي دانشگاهي و مخاطبان نيمه متخصص اونها به ارجاعات و اطلاعات تاريخي است. اگر استوانه گلي کوروش اين طور در دهانها افتاده به همت پهلوي دوم در زنده کردن ايران باستان بوده اما ايران انقلاب اسلامي با اين همه توجهي که ظاهراً به دوران تمدن اسلامي کرده چه نتيجه اي در اذهان عمومي و رويکرد اونها به اين دوره از تاريخ ايران به دست آورده؟ اگر چند سنگ نوشته اين طور علاقه و هيجاني برمي انگيزند چرا ميليونها دست نوشته دوران تمدن اسلامي و هزاران کتابي که بعداً غالباً از سوي غربيها درباره تأثير و اهميت اين منابع علمي و فکري نگاشته شده اند توجهي برنينگيخته اند؟ و حتي در چنين سطح بالاي دانشگاهي زماني که مي خواهيم از حيثيت و آبروي تاريخي خودمون دفاع کنيم هنوز فقط منشور کوروش به ذهن مياد؟ اين سؤاليه که به طور يکسان بايد از اهالي دانشگاهي تاريخ و اونها که در حوزه تاريخ اسلام کار کرده اند پرسيد. آيا واقعاً تمدن اسلامي چيز قابل ذکري نداشته؟ و وقتي در مجامع عمومي و بين المللي مي خواهيم خودمونو معرفي کنيم مستقيماً به دو هزار و پانصد سال قبل بايد برگرديم و اين وسط تاريخي تهي و خالي و بي ارزش داشته ايم؟ نيازي نيست اهل فن در تاريخ اسلام کمي سرشونو بالا بيارن و ببينن آيا لازم نيست در کنار کارهاي منطقه اي و جزئي، به چنين سؤالات اساسي تري هم جواب بدهند؟ آيا مسؤوليتي اخلاقي و حرفه اي ندارند که اذهان جامعه رو تا جايي که مي تونن در اين حوزه به درستي روشن کنند و به حرکت و تکاپو در آورند؟

هیچ نظری موجود نیست: