۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

در حاشیه تاریخ تمدن اسلامی

تو چند روز گذشته يکي از بخشهاي خبري تلويزيون گزارشي درباره نمايشگاهي در ترکيه درباره دستاوردهاي علمي و اختراعات تمدن اسلامي نمايش داد. خبرنگار ايراني به اين نکته اشاره کرد که نمايشگاه با همکاري مؤسسه اي انگليسي برگزار شده. لوگوي نمايشگاه مطمئنم کرد که اين همون مؤسسه ايه که من خيلي از ترجمه هام رو از سايتشون با عنوان ميراث مسلمانان برمي دارم. خبرنگار گفت سعي کرده اند به نمايشگاه رنگ و بويي ترکي بدهند. او با اين نقل قول که به ويل دورانت نسبت داد اظهار داشت بزرگترين دانشمندان اسلامي ايراني بوده اند تا گرايشها و نگرانيهاي قوميت گرايانه خودشو به هر بهانه اي هم که شده ابراز کرده باشه. اين در تنيدن در پيله قوميت گرايي که البته اختصاصيتي به اون خبرنگار خاص نداشته و در خيلي حلقه هاي ايراني اهل علم هم جاريست قبل از هر چيزي نشونه ضعف و عقب موندگي و محدوديت در نگاه به تاريخ و علومه. شايد خيلي از ما ايرانيان نتونسته ايم از بيرون خودمونو ببينيم و بسنجيم بعضي رفتارهامون چقدر ابتدايي و متعصبانه است. محبوس کردن خود در پيله قوميت گرايي در هر قوم و ناحيه اي باشه تأسف آور و آسيب رسانه. در مدتي که تبريز بودم يکي از دوستان خراساني که مدتي اونجا تحصيل مي کرد نقل مي کرد که زماني که در يک جمع دانشجويان آذري با تکيه بر استنادات تاريخي در اين باره تشکيک کرده که قلعه بابک برخلاف تصور عمومي و تبليغي که براش مي شه پايگاهي براي فعاليتها و مقاومتهاي قوميت گرايانه ترک نبوده، چطور براساس واکنشهاي دانشجويان حتي احساس تهديد به ضرب و شتم کرده و مجبور شده سخنش رو کوتاه کنه. نمونه ديگه چنين تعصبهايي درباره استاد شهريار وجود داره. در تبريز چنان نامگذاري با نام اين شاعر شيوع داره که باز يکي از دوستان تهراني با اصالت آذري اين طور انتقاد مي کرد که اگر اينجا شهريار رو نمي داشتند چه مي کردند! نمونه چنين تعصبهايي در مورد ايرانيان، حساسيتي است که در مورد منشور کوروش وجود داره که اخيراً موقتاً به ايران منتقل شده. هم در داخل و به خصوص در خارج از کشور گويا اشاره و افتخار به منشور کوروش هرچند چندان مرتبط با موضوع جلسه نباشه يا قبلاً صحبت کردن و معرفي کردنش بارها تکرار شده باشه باز هم يکي از پايه هاي ثابت مجالس عمومي ايرانيانه. حالا اگه يکي پيدا بشه و در مورد اهميت اين منشور به اين نحو تشکيک کنه که صدور چنين اعلاميه هايي در اون دوران نوعي رسم شاهانه و تبليغاتي بوده که شاهان پيروز پس از حصول فتوحات بهش اقدام مي کرده لابد ايرانيان غيور و وطن پرست خونشون به جوش مياد و خون کسي رو که چنين حرفي زده بر زمين مي ريزند! نمونه چنين تعصبهايي البته در کشورهاي ديگه و ازجمله اروپا و آمريکا هم وجود داره. اما به طور خاص درباره تاريخ تمدن اسلامي گرفتن ژستهاي قوميت گرايانه و اظهار بي نيازي تلويحي از بررسي و توجه به تاريخ و دستاوردهاي ساير ملل مسلمان و غيرمسلمان نتيجه اي جز تضعيف و محدوديت در شناخت و قدرت تحليلي تاريخي ما به دست نخواهد داد و در شکل نهايي خودش ما رو به ملتي عقب مونده و محروم از شناختها و تعاملات بين المللي تبديل خواهد کرد.

چند وقت پيش از طريق اينترنت جستجويي در مجلات مرتبط با تاريخ تمدن اسلامي انجام دادم و عنوان مقالات چند شماره رو مرور کردم. هرچند موفق نشدم در مورد هيچ کدوم مطالبي درباره شماره جديد اونها پيدا کنم که شايد به خاطر به روز رساني با تأخير سايت يا توقف انتشار مجله بوده باشه اما نکته ديگه اي که به نظرم رسيد اين بود که مطالب بيشتر حوزه اي محدود و اختصاصي داشته و گزارشي از شواهد و استنادات تاريخي هستند. نگاه کارکردي و بين رشته اي يا تحليلي در اين مجلات محدود بود. در واقع برقراري ارتباط مخاطب عامتر با چنين مطالبي مشکل به نظر مي رسه. آيا براي اهل تاريخ زمان اون نرسيده کمي بکوشند تاريخ رو به ميان مردم ببرند؟ چرا حتي نسل فرهيخته ما به اندازه درصدي از آشناييهايي که با تاريخ و انديشه غرب داره برخوردي با تاريخ تمدن اسلامي نبايد داشته باشه؟ شايد تسلط نهادها و نگاههاي سنتي که عمدتاً مرتبط با حوزه هاي علميه و سازمان تبليغات اسلامي هستند بر مصادر شناخت و معرفي تاريخ تمدن اسلامي باعث شده نگاههاي نو و انساني و چالش برانگيز در اين حوزه کمرنگ باشه و بازبيني و بازيابي اين حوزه تاريخي توجه و انگيزه چنداني از خارج از اين نهادها برنينگيزه. به عنوان مثال با توجه به حرفه خودم، چندين مجله پزشکي ديده ام که وقتي درباره تاريخچه واکسن و اندازه گيري فشار خون مطالبي نوشته اند هيچ اشاره اي به فعاليتها و دستاوردهاي مسلمانان در اين حوزه ها نکرده بلکه از ميراثبران اروپايي آنها که به طور مستقيم از نتيجه فعاليتهاي دانشمندان مسلمان استفاده کرده اند نام برده اند. امروز حتي از شبکه قرآن و معارف برنامه اي درباره کيهان شناسي پخش مي شد که در بيان تاريخچه اين علم درست به روش يکجانبه گرايانه اروپايي از هيئت بطلميوس به دوران انقلاب علمي اروپا پرش زد و در اين ميان هيچ نامي از ستاره شناسان مسلمان که در صحت هيئت بطلميوس شک کرده و نقش مستقيمي در ابراز نظريات منجمان مدرن اروپايي داشته اند به ميان نيامد. اينها نتيجه چيزي جز طرح محدود و کليشه اي دانشمندان مسلمان قرون وسطي و عمدتاً تکيه بر دانشمندان ايراني نيست. دستاوردهاي جديد تاريخ علوم که دهه هاست در بخشهايي از پژوهشهاي غربي مطرح شده و بر اهميت ميراث مسلمانان در شکل گيري علوم مدرن تأکيد مي کنه انگار هنوز به ايران نرسيده و در عوض هنگامي که در کشور همسايه ما در اين ارتباط نمايشگاهي برگزار مي شه ما اگر هم براش خبري پخش کنيم با اين انتقاد که با همکاري يک مؤسسه پژوهشي انگليسي برگزار شده و با پررنگ کردن نقش ترکيه عثماني همراه بوده، به تخطئه و کمرنگ جلوه دادن اون اقدام مي کنيم تا مبادا به حيثيت تاريخي ايراني ما ضربه اي وارد بشه.

هیچ نظری موجود نیست: